سیدرضا هادیان فر، مترجم و مدرس زبان انگلیسی
سیدرضا هادیان فر، مترجم و مدرس زبان انگلیسی

سیدرضا هادیان فر، مترجم و مدرس زبان انگلیسی

ضرب المثل

آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد

S/he tried to pluck under her/his eyebrow, but blinded the eye

******

اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یک‌ساعته شوهر میده

If s/he has seven blind daughters, s/he will marry them in an hour

******

آبکش و نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری

Look at the strainer that tells the skimmer: You have three holes

******

از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن

Don`t borrow from a baby-boomer, if you borrow, don`t spend it

******

یک شروع خوب، پایان خوبی در پی دارد
خشت اول چون نهاد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج

A good beginning makes a good ending

******

تا تنور داغه نونو بچسبون

strike while the iron is hot

******

با یه تیر دو نشون زدن

kill two bird with one stone

******

یعنی دود از کنده بلند میشه

the life is between the old dogs

******

دستش نمک نداره !

His cake is dough

******

پا توی یک کفش کردن

Harp on one string

******

آبشان تو یک جوی نمیرود

They will never go in double harness

******

میانه روی بهترین کارهاست

Neither extreme is good

******

پایت را به اندازه گلیمت دراز کن

Cut your coat according to your cloth

******

هرکه بامش بیش برفش بیشتر

A great ship must have deep water

******

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

Action speak louder than words

******

در را قفل کن همسایه ات را دزد نکن

Better a lock than doubt

******

جوینده یابنده است

He that seeks finds

******

آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است

Speaks the truth and shame the devill

******

آب از دستش نمیچکه ! ( کنایه از خسیسی)

Water does not trickle out of his hand

******

خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت ش

When you are in Rome , do as Romans do

******

مرگ حق است . اما فقط برای همسایه

All men think all men are mortal but themselves

******

مرگ یه بار شیون هم یه بار

Better face a danger once than be always in danger

******

آب رفته به جوی بر نمیگردد
روغنی که ریخت نمیتوان آن را جمع کرد

No use so crying over split milk

******

در عفو لذتی است که در انتقام نیست

Nothing is so grand as forgiveness

******

مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه

A burnt child dreads the fire

******

با یک دست نیمتوان دو هندوانه برداشت

Between tow stools one falls to the ground

******

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند

Human blood is all of a colour

******

یه سال بخور نون و تره ، صد سال بخور نون کره

Eat bread and leek for one year, eat bread and butter for a hundred years

******

هیچ گلی بی خار نیست

there is no rose without a thorn

******

چوب خدا صدا نداره

the mill of God grid slowly,yet they grid exceedly small

******

حساب حسابه ، کاکا برادر

short reckoning makes long friendes

******

شتر در خواب بیند پنبه دانه ، گهی لف لف خورد گه دانه دانه

The cat dreams of mice

******

اول همسایه ات را بشناس بعد خانه را بخر

You must ask your neighbour if you shall live in peace

******

در ناامیدی بسی امید است ، پایان شب سیه سفید است

The darkest hour is just before the dawn

******

خدا گر ز حکمت ببندد دری ، ز رحمت گشاید در دیگری

When one door shut , another opens

******

از تو حرکت از خدا برکت

Begin your web T and god will send you the thread

******

خواست ابروشو برداره زد چشمش را هم کور کرد

He went for wool , but came home shorn

******

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

Saying and doing are two thing

******

چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی

Speak when you are spoken to

******

نظافت قسمتی از ایمان است

Cleanliness is next to godliness

******

یک دیوانه سنگی را به چاه می اندازد که صد عاقل نمی توانند آن را در بیاورند

Fools tie knots , and wise men loose them

******

نوش دارو پس از مرگ سهراب !

After death , the doctor

******

خواستن توانستن است

Where there is awill there is way

******

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

No pain , no gain

******

هیچ بقالی نمی گوید ، ماستش ترش است

Every cook praises his own broth

******

در خانه کسی که گربه نباشد موش کدخداست

When the cat is away , the mice will play

******

شنیدن کی بود مانند دیدن ؟

To see is to believe

******

مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است .

Honourable death is better an inglorious life

******

بدون پدر ، یا مادر می توان زندگی کرد ،ولی بدون خدا هرگز

One may live without father or mother but one can not live without god

******

خر ما از کره گی دم نداشت !

Having no pretention to begin with

******

مرگ خبر نمی کند .

Death keeps no calendar

******

گذر پوست( روباه ) به دباغ خانه هم می خوره .

Every fox must pay his own skin at the flayer`s

******

کم گوی و گزیده گوی چون دُر
کز اندک تو جهان شود پر

.Few words are best

******

ترس از مرگ بدتر از خود مرگ است.

.Fear of death is worse than death itself

******

پشتکار مادر خوش شانسی است.

.Diligence is the mother of good luck

******

در زمان شک کاری نکن.

.When in doubt, do nothing

******

امروز یک تخم مرغ بهتر است از فردا یک مرغ.

.Better an egg today than a hen tomorrow

******

تو هرگز نمیدانی چقدر کافی است مگر اینکه تو بیشتر ار اندازه بدانی.

.You never know what is enough unless you know more than enough

******

تجربه بهترین معلم است.

.Experience is the best teacher

******

خوش به حالت .

.good for you

******

خم به ابرو نیاورد.

.he didn`t tum a hair

******

خیلی گران است .

.A pretty penny

******

خیلی مهربان و بخشنده بودن .

.All heart

******

او در مرخصی است .

.He is on leave

******

به خدا قسم .

.Top left

******

رو راست بودن .

.Look someone in the eye

******

دست یاری دادن .

.Land a hand

******

ارزشش کمتر از این حرفهاست.

.A steal

******

یک تنه به میدان رفتن.

.Go it alone

******

با دیگران کنار امدن.

.Go halfway

******

سنگ جلوی پای کسی انداختن.

.Rock the boat

******

به گردن گرفتن مسئو لیت.

.Shoulder the responsibility

******

آفرین- احسنت.

.Good job

******

همدل بودن.

.See eye to eye

******

آموزش اصطلاحات در یک نگاه

Horse of a different color *

معنی: یک موضوع دیگر، یک مطلب کاملاً متفاوت

 Horse of a different color

Be in the same boat *

معنی: در شرایط مشابهی بودن (از لحاظ سختی)

Be in the same boat

Take it on the lamb *

معنی :در رفتن

 Take it on the lamb

Once in a blue moon *

معنی: گهگاه، به ندرت

Once in a blue moon

Cat got your tongue *

معنی : موش زبانت را خورده

 Cat 
got your tongue

When pigs can fly *

معنی: به همین خیال باش، وقت گل نی

When pigs can fly

get in someone,s hair *

معنی : کسی را اذیت کردن

 Get in someones hair

Have a Bone to Pick with Someone *

معنی: از کسی گله کردن

Have a Bone to Pick with Someone

Jump down someones throat *

معنی: از دست کسی عصبانی شدن، با عصبانیت با کسی برخورد کردن

 Jump down someones throat

Get the Axe *

معنی: اخراج شدن

Get the Axe

Shoot off one,s mouth *

معنی: لاف زدن، غلو کردن

Shoot off one,s mouth

Give Somebody a Cold Shoulder *

معنی: به سردی با کسی رفتار کردن، به کسی کم محلی کردن

Give Somebody a Cold Shoulder

Pull someone,s leg *

معنی: کسی را دست انداختن

Pull someone,s leg

!Holy cow *

معنی: از این اصطلاح بیشتر برای بیان احساساتی مانند غافلگیری یا عصبانیت استفاده می‌شود. این اصطلاح میان نوجوانان بسیار شایع است.

Holy cow!

Get off someone,s back *

معنی: دست از سر کسی برداشتن

Get off someone,s back

Drive somebody up the wall *

معنی:کسی را عصبانی کردن

Drive somebody up the wall

People who live in glass houses shouldnot throw stones *

معنی: وقتی کسی خودش هم مقصر است نباید دیگران را سرزنش کند.

People who live in glass houses shouldnot throw stones

Keep something under your hat *

معنی:چیزی را از دیگران مخفی نگه داشتن

Keep something under your hat

Fishy *

معنی: عجیب، مشکوک

Fishy

A piece of cake *

معنی:مثل آب خوردن

A piece of cake

Go to the dogs *

معنی: مخروبه شدن

Go to the dogs

Rain cats and dogs *

معنی: سخت و شدید باریدن

 Rain cats and dogs

All thumbs *

معنی: دست و پا چلفتی، بی دست و پا

All thumbs

Under the weather *

معنی: ناخوش، بدحال

 Under the weather

Not to have a leg to stand on *

معنی: دلیلی برای اثبات سخن خود نداشتن

Not to have a leg to stand on

Shake a Leg *

معنی: شتاب کردن، عجله کردن

Shake a Leg

Stick Out One,s Neck *

معنی: ریسک کردن، خطر کردن

Stick Out One,s Neck

Cross your finger *

معنی: برای موفقیت کسی یا اتفاق چیزی امیدوار بودن

 Cross your finger

Jump out of the frying pan and into the fire *

معنی: از چاله درآمدن و در چاه افتادن

   Jump out of the frying pan and into the fire

 

جملات روز مره

 

۱- اگر رد بشی شانس دیگه ای نداری

.If you flunk out you won`t get a second chance

2- عصبانیم نکن

.Don`t get on my bad side

3- بهتره تصمیمتو بگیری .

.You`d better make up your mind

4- خوب گوش بده ( این رو تو مغزت فرو کن ) دیگه نباید او مسئله رو شروع کنی.

.Now , get it straight . You shouldn`t get started on that again

۵- این آخرین پیشنهاد منه ، می خوای بخواه ، می خوای نخواه.

.That`s my last offer, take it or leave it

6- انتظار دارم این مسئله را خیلی جدی بگیری.

.I expect you to take this seriously

7- اگر نمی خواهیم از پروازمون عقب بمونیم بهتره که الان حرکت کنیم.

.We`d better take off now if we don`t want to miss our flight

8- دلم برایت می سوزد

.I feel sorry for you

9- فقط ایندفعه رو بهت اجازه میدهم ، بار دیگه نه.

.I let you have it this time, but not anymore

10- تو دخالت نکن (این به تو ارتباطی نداره )

.Keep out of this - This is not your bussiness - Don`t try to get involved

11- همون قدر که به تو ارتباط داره به من هم داره .

.It`s just as much my bussiness as yours

12- اگر روی اون نون را نپوشانی زود خشک می شود.

.If you don`t cover that bread, it will soon dry out

13- صبرم داره تموم می شه .

.My patience is running out

14 - با اون کاری نداشته باش .

.Don`t mess with him

15- این قدر به اون ماشین ور نرو

.Stop missing around with that car

16- شما دو تا بس کنید (از دعوا سر و صدا و ...) نمی بینید دارم کار می کنم.

.Knock it off you two. Don`t you see I`m working

17- اون فقط داره از شما سو ء استفاده میکنه.

.He is just using you

18- درست ازش استفاده کن (ازش بد استفاده نکن).

.Don`t misuse it

19- این ممکنه باعث دردسرت بشه.

.This might get you into trouble

20- تازگی ها تو مدرسه مشکل پیدا کردی (تو دردسر افتادی)؟

?Are you getting into trouble at school lately

21- سیستم الکتریکی ایراد (عیب) داره.

.There must be a flaw in the electrical system

22- اگر فکر میکنی مشکل الکتریکی داره بهش دست نزن.

. Don`t touch it if you think it`s got an electrical fault

23- بس کن و گرنه چغلی تو پیش بابات می کنم.( به بابات می گم).

.Stop it, or I`ii tell your dad on you

24- این قدر فضولی (دخالت ) نکن

. Stop being so nosy

25- این که دلیل نمیشه.

.That`s no excuse

25- اون کار دزدیه.

.That is called stealing

27- خیلی با احتیاط رفتار کن.

.Use extreme caution

28- باید آروم و با احتیاط کار کنی.

.You have to do it slowly and always with caution

29- حواست جمع باشه.

.Be alert

30- حماقت نکن.

.Stop being a fool

31- از عواقب کارت خبر داری.

.Are you aware of consequences to you

32- سعی خودتو بکن ممکنه فرصت دیگری گیرت نیاد.

.Do the best you can, you might not get another chance

33- مستقیم میرم سر اصل مطلب.

. I come straight to the point

34- تمبر را با آب دهانش خیس کرد.

. He moistened the stamp with his own saliva

35- اگر آب نباشد از تشنگی هلاک میشویم.

. If there is no water, we will die of thirst

36- این سفر برایمان خیلی آب خورد.

.This trip cust us a lot

37- این شایعات از کجا آب می خورد؟

?Where these rumors originate from

38- مهمانی آنها خوب از آب درآمد.

. Their party ended up being good

39- بی خود و بی جهت از همه انتقاد می کند.

.She criticizes everyone for no reson at all

40- با دیدن آن خوراک خوشبو دهانم آب افتاد.

.Upon seeing that Fragnant food, My mouth waterd

41- تنها پخت و پزی که بلدم آب پز کردن تخم مرغ است .

.The only cooking I can do is to boil eggs

42- یک مشت آبدار به سرش کوفتم.

. I gave him a strong punch to his head

43- آبروی خوانده ام در خطر است.

.my family`s honor is at stake

44- برای حفظ آبرو این کار را کرد.

.He did it to save his face

45- مواظب باش ممکنه لیوان از دستت لیز بخوره و بیفته

.Becareful, the glass might slip out of your hand

46- در آینده ای نزدیک

.In the near future

47- این آخرین مد لباس مردانه است .

This is the latest men`s fashion

48- یکی مانده به آخر.

The last but one

49- در این شرکت حتی یک آدم حسابی نداریم.

We don`t have even one qualified person in this company.

50- این آرزو را به گور خواهد برد.

she shall not live to see her wish fulfilled

51- بهترین موفقیت ها را برایت آرزو میکنم

I wish you the best of luck

52- ورود برای عموم آزاد است.

It is open to the public

53- آیا از عهده کار بر می آئید؟

?Can you handle the job/task

54- این روزها اوضاع و احوال چگونه است؟

? How is everything going with you nowadays

55- وضع زندگیت چطور است؟

? How is life treating you

56- یک کمی پکر به نظر می رسی.

You look alittle bit down in the mouth

57- ای بد نیستم.

So so

58- دنبال یک لقمه نان می دویم.

Too much for an effort

59- امروز روز سختی را سپری کردم.

Today I had a hard day

60- تا دیر وقت بیدار بودم.

I stayed uo late

61- از چه طریق امرار معاش می کنید؟

?How do you make your bread and butter

62- مشغول چه کاری هستید؟

? What are you busy with

63- امیدوارم که همه چیز روبراه باشد

I hope everything works out well

64- اونجا خیلی خفه بود خوشحال شدم که بیرون آمدم

It was stifling in there; I was glad to get out

65- خواهرش در کنارش بود ولی سرش طرف دیگری بود (به او نگاه نمیکرد).

his sister, was at his side, her face averted

66- او خیلی مواظب گله اش است

He is very watchful of his flock

67- او تا آنجا که میتواند با صدای بلند آواز میخواهد و تا حدی تو دماغی

He sings as loud as he can, rather nasally

68- خریداران، شرکتهایی را میخواهند که به نیازهایشان توجه داشته باشند.

Customers want companies that are attentive to their needs.

69- رز به النات نگاه کرد و چشمهایشان به هم افتاد.

Rose looked at Allnutt, and their eyes met

100- او با دستمال چند باری (برای تمیز کردن) به لبهایش زد، صندلی اش را عقب برد و بلند شد.

She patted her lips with her handkerchief, pushed back her chair, and got up

101- برای یک لحظه از تقاضائی که از من کرد جا خوردم.

For a moment, I was completely taken aback by her request 102- از ترس حمله های بیشتر اکثر جمعیت شهر را ترک کردن.

Fearing further attacks, most of the population had abandoned the city

103- دیروز در روی پله های بیمارستان نوزادی سر راهی را پیدا کردیم.

A new-born baby was found abandoned on the steps of a hospital yesterday

104- هیچ کس در توانائی او در تمام کردن سریع کارها (در اینکه میتواند کارها را سریع به اتمام برساند) شک ندارد.

No one doubts his ability to get work done quickly

105- او درب را باز کرد و داخل شد و خواهرش بعد از او داخل آمد.

.He opened the door and went through it, and his sister came through after him

106- واقعا خانه ام شلوغ است.

.My house is in an absolute mass

107- او واقعا یکی از بهترین دانش آموزان کلاس زبان من به حساب می آمد.

.She was really regarded as one of the most able students of my English class

108- او در حالیکه دستش را (به علامت خدا حافظی) تکان می داد از نزد مادرش رفت.

.He left his mother with a wave of the hand

109- والدینم خیال میکردند که کمی غیر طبیعی است که پسری به رقص باله علاقه داشته باشد.

.My parents thought it was rather abnormal for a boy to be interested in ballet

110- او رفتاری غیر عادی دارد که ممکن است نشانه عقب افتادگی ذهنی (او) باشد.

.He has an abnormal behaviour that may be a sign of mental illness

111- اگر بچه ام (جنینم) یکجورائی ناقص الخلقه باشد میتوانم سقطش کنم؟

?Would I abort if my child was likely to have some kind of deformity

112- او در مورد سنش به ما دروغ گفت (سن واقعی اش را نگفت).

He lied about his age

113- در مقابل (مورد) رشد جمعیت چه کاری میتوان انجام داد.

?What can be done about the rising levels of population

114- این همه سر و صدا برای چیه؟

?What`s all the fuss about 115- از وقتی که (آخرین بار)رضا را دیده ام حدود 5 سال گذشته است.

It`s been about five years since I`ve seen reza

116- اون بچه 11 ماهه است و دیگر باید شروع به راه رفتن کند.

.She`s 11 months old and just about ready to start walking

117- شانس اینکه در مردها کسی کور رنگ باشد 1 در 12 است.

.The chance of men being born colourblind is about 1 in 12

118- دیگه نزدیک بود بریم که مینا رسید.

.We were just about to leave when mina arrived

119- هیچ یک از سازمانهای فوق الذکر به سوال ما پاسخ ندادند.

.None of the organizations mentioned above answered our inquiries

120- دانش آموزانی که از درصد توانائی بیشتری برخوردارند باید در مدرسه ای مخصوص درس بخوانند.

.Students of above-average ability should attend a special school

121- ما در هر بازی حدود 4000 نفر شرکت کنندة ورزش دوست داشتیم.

.We have an average attendance of 4000 fans per game

122- حضار جلسه از حد پیش بینی شده بیشتر بودند.

.Attendance at the meeting was higher than expected

123- با وجود بدی هوا خیلی شرکت کننده داشتیم.

.We had pretty good attendance despite the bad weather

124- آنها با دقت تمام به سخنرانی گوش دادند.

.They listened to the speech with close attention

125- در این شغل توجه به جزئیات ضروری است.

.Attention to detail is essential in this job

126- وسط سخنرانی حواس الناز داشت پرت می شد (دیگر تمرکز نداشت).

.During the lecture elnaz`s attention began to wander

127- زنجیر دوچرخه و هر جای دیگری که احتیاج به مراقبت دارد را روغن کاری کن.

.Grease the bike`s chain and any other areas that need attention

128- وقتی به آنها گفتم که من دکتر هستم طرز برخورد همه عوض شد.

.When I told them I was a doctor their whole attitude changed

129- صنایع احتیاج دارند که به چیزهائی که مشتری ها را جذب میکند توجه کند.

.The industry needs to focus on what attracts customers

130- موضوعی که مرا به طرف این شغل کشید، (مقدار) حقوق ماهیانه آن و امکان سفر به خارج است.

.What attracts me to the job is the salary and the possibility of foreign travel

131- یک مدیر خوب باید چه صفاتی داشته باشد؟

?What attributes should a good manager possess

132- مرگ او ناگهانی و غیر منتظره بود.

.His departure / death was abrupt and completely unexpected

133- او علت استعفا دادنش را کاملا شفاف بیان کرد.

.He made his reasons for resigning absolutely clear

134- اواخر آن روز حسابی (از خستگی) از پا در آمده بودم.

.By the end of the day, I was absolutely exhausted

135- کاملا حق با شماست ما همه تو این ماشین جا نمیشیم.

.You`re absolutely right - we can`t all fit in one car

136- اون بچه قابلیت عجیبی در درک مطالب دارد.

.the Baby has an enormous capacity for absorbing new information

137- به نظر می آمد که (مطلب را ) فهمیده باشد ولی نمی دانم بگویم همه جزئیاتش را هم گرفته باشد.

.He appeared to understand, but whether he absorbed every detail I cannot say

138- از کارهائی که برای من انجام میدی ممنون.

.I appreciate what you are doing for me

139- از تعریفت خیلی ممنون

.Thanks for your compliment

140- خیلی متشکرم کمک زیادی کردی.

.Thank you very much. You were a big help

141- جدا نمیدونم چطور از شما تشکر کنم (نمیدانم با چه زبانی از شما تشکر کنم).

.I`ve no word to express my seep gratitude

142- جدا خیلی متشکرم.

.Thanks you very much indeed

143- نمیدونم محبت شما را چگونه جبران کنم.

.I don`t have anything to give in return

144- لطف کردید تشریف آوردید.

.Nice of you to come

145- اینجا رو منزل خودتون بدونید.

.Make yourself at home

146- موذب نباشید.

.Don`t feel restrained

147- تا دم در با شما می آیم (شما را بدرقه میکنم).

.I will just see you to the door

148- امروز زیاد حال و حوصله ندارم.

.I am not in a good mood today

149- سر آخر این حقیقت را پذیرفتم که اگر سیگار را ترک نکنم خواهم مرد.

.I finally accepted the fact that I would die if I didn`t stop smoking

150- والدین من همیشه من را همان گونه که هستم پذیرفته اند. (انتظار بیهوده از من نداشتند).

.My parents have always accepted me just as I am

151- او به خاطر قبول رشوه در زندان است.

.He is in prison for accepting bribes

152- کودکان سخت میتوانند خود را با مدرسه جدید وفق دهند.

.The children are finding it hard to adapt to the new school

153- اگر به جای بیشتری برای کالا احتیاج دارید میتوانید قفسه ها / تاقچه های بیشتری اضافه کنید.

.If you need more storage space it`s possible to add more shelves

154- اون کتاب میتوانست با اضافه کردن چند عکس رنگی جذاب تر شود.

.The book would look a lot more attractive if they added a few color pictures

155- خواهر زاده من واقعا به بازیهای ویدئوئی معتاد است.

.My nephew is a complete video game addict

156- برای اکثر سیگاریها سخت است قبول کنند که آنها هم معتادند.

.It`s difficult for most smokers to admit that they are addicts

157- بسیاری از معتادان از رفتن به مراکز درمان امتناع میکنند.

.Many addicts refuse to go to treatment centers

158- لحظه به لحظه به لیست چیزهائی اضافه میکنیم.

.Additions are made to the list from time to time

159- برای بار سفر بیش از وزن مجاز هزینه بیشتری اعمال شده است.

.An additional charge is made on baggage exceeding the weight allowance

160- ماشین ما از کار افتاد از این رو هزینه اضافه ای برای کرایه یک ماشین متحمل شدیم.

.Our own car broke down, so we had the additional expense of renting a car

161- تعدادی عامل دیگر وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.

.There are a number of additional factors that require consideration

162- میتوانم آدرس یک وکیل خوبی را در اختیارتان بگذارم.

.I can give you the address of a good attorney

163- لطفا تغییر آدرستان را به ما اطلاع دهید.

.Please notify us of any change of address

164- قبل از اینکه آتش نشانان بتوانند آتش را کنترل کنند شعله به دو خانه مجاور نیز سرایت کرد.

.The blaze spread to two adjacent buildings before firefighters were able to contain it

165- او مرد صاحب نفوذی است

.He is a man of influence

166- او اراده ای آهنین دارد.

.He has an iron will

167- او از هر جهت یک آدم با شخصیت است.

.He is a gentleman all round

168- تو برای من یک دنیا ارزش داری.

.You mean a world to me

169- از اینکه با شما دوست هستم افتخار میکنم.

.I feel honored to have you as a friend

170- جای شما واقعا خالی بود.

.You were greatly missed

171- بدون شما سر کردن خیلی مشکل است.

.That`s so hard to deal without you

172- منظور بدی نداشتم (نمیخواستم ناراحتت کنم).

.I didn`t want to offend you

173- میتوانم منظورم را به شما برسانم یا نه؟

?Am I making myself understood or not

174- نتوانستم از چیزی که گفتید سر در بیاورم.

.I couldn`t make sense of what you said

175- شغل پر درآمدی دارید.

.You have a well-paid job

176- من همیشه اضافه کاری میکنم.

.I always stay over time

177- این واقعا لطف شما را میرساند.

.That`s awfully very kind of you

178- یک کمی کارهای عقب مانده دارم که باید انجام دهم.

.I have a little bit of catching up to do

179- تا چشم بهم بزنی بر میگردم.

.I will be back before you know it

180- در یک چشم بهم زدن بر میگردم.

.I will be back in a flash

181- تو ترافیک گیر افتاده بودم.

.I was stuck in the traffic

182- ممکن است من را پیاده کنید؟

؟Could you let me off

183- یک لیست بلند بالا از خلافی های ماشین من آنجا بود.

.There was a long list of infraction for my car

184- من به تو اعتماد نمیکنم ماشینم را به تو بسپارم.

.I don`t trust you with my car

185- بدنه ماشین قر شده است.

.The body of the car is dented

186- او یک هفته مرخصی گرفت.

.He took a week leave

187- من میخواهم نقطه نظر خود را متذکر شوم.

.I want to present my point

188- ممکن است نظر خود را در این باره بیان کنید؟

?Could you voice your views on that

189- ببخشید که حرف شما را قطع میکنم.

.Sorry for interruption / interrupting you

190- پیش خودت بمونه.

.Keep it to yourself

191- اجازه نده خبر به جائی درز پیدا کند.

.Don`t let the news get out

192- به طور محرمانه آن را انجام بده.

.Do it on private

193- خیلی سخت پسند نباش.

.Don`t be so particular

194- زیاد قضیه را بزرگ جلوه نده.

.Don`t make a big deal out of it

195- از او دل پری دارد.

.She has a heart feeling toward him

196- حافظه ام یاری نمیکند.

.My memory fails me

197- ناگهان به ذهنم خطور کرد.

.It occurred to me suddenly

198- یکدفعه همه چیز یادم آمد.

.Every thing clicked back to me at once

199- یک لحظه حواسم پرت شد.

.My mind got distracted for a second

200- حواسم من دائما پرت میشود.

.My memory keeps wondering

201- فکر من پراکنده است (تمرکز ندارم).

.I am scattered-minded

202- زیاد بهت نمی آید.

.It doesn`t suit you very much

203- نهایت سعیت را بکن.

.Try your best

204- یکبار دیگر سعی کن.

.Give it another try

205- نهایت تلاش خود را بکن.

.Try your greatest effort

206- بخت باهاشون یار نبود.

.Luck wasn`t on their side

207- او آدم پر طاقت و قرصی است.

.He is a tough guy

208- به زبان ساده.

.In plain term

209- دیگه اما و اگر نداره.

.No buts and ifs

210- اصلا کی اینو گفته؟

؟No buts and ifs

211- برای اینکه جوانب احتیاط را در نظر گرفته باشیم...

...No buts and ifs

212- بدون داشتن هدفی معین، نسبت به زندگی ات احساس نارضایتی خواهی کرد.

.Without a clearly defined purpose, you feel unsatisfied with your life

213- اگر در مورد این موضوع فکر کنی میتوانی به جمع بندی درستی برسی.

.If you think about the matter, you can reach the right conclusions

214- از کتاب او بعد از انتشار بیش از ده ملیون نسخه فروخته شد.

.His book has sold over 10 million copies since its release

215- زندگی من 180 درجه بهتر شده است.

.My life has taken a 180 degree turn for the better

216- خیلی هزینه کردم ولی فقط مقدار کمی عائدم شد.

.I`ve paid a lot more and just gotten far less

217- احساس میکنم که دوباره به دنیا آمده ام.

.I feel like I`ve been re-born

218- گویا که دنیای جدیدی به روی من باز شده است.

.It seems like a whole new world has opened up for me

219- بر خجالتی که مانع از آن میشود که چیزی بگوئی، غلبه کن.

.Overcome the shame that hold you back from saying something

220- دیگر یک آدم پاچه خوار نباش و سعی کن روی پای خودت بایستی.

.Stop being the bootlicking guy and try to be on your own feet

221- باید بیاموزی که چگونه از فکرت استفاده کنی.

.You need to learn how to use your intellect

222- رفتار یک فرد معرف شخصیت اوست.

.A Mans` Demeanor Reveals His Status

223- زنان موجودات بسیار حساسی هستند.

.Women are highly emotional creatures

224- غرورت را از بین ببر.

.Fade out your own ego

225- دوست داری در چه موردی صحبت کنیم؟

?What do you enjoy talking about

226- چطور شد که به این نتیجه رسیدی؟

?How did you come to this conclusion

227- قوزک پایم بدجوری رگ به رگ شده است.

.My ankle is badly sprained

228- این زخم بسیار عمیقی است متاسفانه باید بخیه بخورد.

.It`s quite a deep wound. I`m afraid it needs some stitches

229- واقعا از حرفی که دیروز به تو زدم پشیمان هستم.

.I deeply regret what I said to you yesterday

230- او فقط دو سال دارد ولی میتواند از یک تا ده بشمارد.

.He is only two years old, but he can count up to ten  


دلایل اصلی ناکامی در یادگیری زبان

بشر در هیچ دورهای این چنین با حجم انبوهی از دادهها و اطلاعات مواجه نبوده است. سرگردانی انسان امروز، انتخابی مناسب از بین هزاران امکانی است که عمر کوتاهش را بر نمیتابد و این سرگردانی، در انتخاب روشی مناسب برای یادگیری یک زبان بین المللی با گستره تولید جهانی، صد چندان شده است. کتابها، فیلمهای صوتی - تصویری، کلاسهای آموزشی رسمی و غیر رسمی، نرم افزارها و پهنه گسترده اینترنت در کارند تا امر فراگیری یک زبان خارجی تحقق یابد. آیا اشکال در بهره هوشی ما دانش آموزان و دانشجویان ایرانی است که با گذراندن بیش از ده سال از دوران راهنمائی تا دانشگاه هنوز نتوانستهایم در حد قابل قبولی زبان بیاموزیم؟ چرا ما دانش آموزان و دانشجویان ایرانی با گذراندن بیش از ده سال، از دوران دبیرستان تا دانشگاه، هنوز نتوانستهایم در حد قابل قبولی زبان بیاموزیم. بدون شک اشکال در بهره هوشی و توانائیهای ما نیست بلکه مشکل در روشها و تکنولوژیهایی است که ما با استفاده از آنها زمان بزرگی از زندگی خویش را از دست دادهایم. عمدهترین دلایل ناکامی در فراگیری زبان در کشور ما بقرار زیر است:


 ترس

ما همیشه زبان را درس مشکلی تصور می کردیم که باید آنرا امتحان دهیم و بدین دلیل هرگز فرصت استفاه از آنرا بصورتی نیافتیم که از آن لذت ببریم.


 
تکیه بر محیط مبتنی بر متن

دنیای واقعی زبان، یک دنیای صوتی است. در حالی که سیستم آموزشی ما، دنیایی مبتنی بر متن بوده است و این باعث میشد که مشکل تلفظ نیز بر مشکلات بیشمار ما افزوده شود. بدلیل عدم زیستن در یک محیط واقعی صوتی با آن احساس بیگانگی میکنیم. نتیجه این سیستم آموزشی در آرمانی ترین شرایط تربیت مترجم بود، نه کسی که با زبان بتواند ارتباط برقرار کند.


 
تکیه بر گرامر

کاش ما زبان را با روش کودکان یاد میگرفتیم که کمترین اهمیتی برای دستورات پیچیده زبان نمیدهند. راستی ما، خود چقدر با گرامر زبان مادری خود آشنا هستیم؟ دستوات گرامری در تمامی زبانها یک موضوع کاملاً تخصصی و انتزاعی از زبان است و اگر نه اینست، پس اینهمه رشتههای دانشگاهی سطح بالا در رابطه با دستور زبان چه معنی میدهند؟ حرف زدن با رعایت دستورات گرامری زبانی پر از استثناء، مانند انگلیسی، تقریباً غیر ممکن است.


 تأکید بر یادگیری لغات

آموزش ما، حفظ کردن فرهنگهای لغت بود، هر معلمی برای خود دیکشنری کوچکی میساخت که مجبور به حفظ آن بودیم. و متأسفانه هنوز هم کار به همین منوال است. در یک فرهنگ انگلیسی نگاهی به لغت GET یا TAKE بیندازید. دو صفحه معنی مختلف و گاه متضاد برای یک لغت، سردرگمی آدمی را در آموزش صد چندان میکند. فرق عمده زبان انگلیسی با زبان فارسی در این است که لغات در زبان انگلیسی عمدتاً وقتی معنی واقعی دارند که در کنار سایر لغات قرار میگیرند. مثلاً لغت Take معنی واضحی ندارد، در حالی که معنی عبارت Take off کاملا مشخص است.


 
اهمیت دادن به امر خواندن

در هر زبانی چهار عنصر عمده خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن وجود دارد. آنچه در سیستم آموزش رسمی ما بیش از همه به آن پرداخته شده است امر خواندن میباشد. در برخی از کلاسهای غیر رسمی نیز صحبت از هم زمانی چهار عنصر رفته است. اما وقتی ما در محیط واقعی زبان قرار میگیریم در مییابیم که اگر هدف فراگیری زبان باشد، عنصر خواندن و نوشتن اهمیت درجه چندم دارند، به این دلیل ساده که در تمامی زبانها افراد بی سواد آن جامعه نیز قادر با تکلم زبان مادری خود هستند.

اصطلاح شماره 33

A piece of cake

معادل فارسی: مثل آب خوردن

- I really prepared for that exam. It should be a piece of cake.

- من واقعاً خودم را برای امتحان آماده کرده ام. باید مثل آب خوردن باشد.

اصطلاح شماره 32

Jump out of the frying pan and into the fire

معادل فارسی: از چاله درآمدن و در چاه افتادن

- I know that you thought this part of the program was difficult, but wait until you sea the next part. You're jumping out of the frying pan and into the fire.

- من می دانم که شما فکر می کنید این بخش از برنامه مشکل بود، اما صبر کنید تا بخش بعدی را ببینید. شما دارید از چاله در می آیید و در چاه می افتید.

اصطلاح شماره 31

Lose one's head

معنی: دستپاچه شدن

- When Mel saw a dog in the street right in front of his car, he lost his head and drove into a tree.

- وقـتی مل سگی را در خیابان درست در مقابـل ماشینش دید، دستپاچه شد و بـه یک درخت زد.

 

اصطلاح شماره 30

Let the cat out of the bag

معنی: دهن لقی کردن، رازی را برملا کردن

اصطلاحات انگلیسی

- I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag.

- من می خواستم که آن یک سورپرایز باشد، اما خواهرم از دهنش پرید.

اصطلاح شماره 29

Keep an eye open on something

معنی: مراقب چیزی بودن

- We've asked the neighbors to keep an eye open on the house for us while we are away.

- ما از همسایه ها خواسته ایم که وقتی بیرون هستیم مراقب خانه باشند.

اصطلاح شماره 28

Cross your finger

توضیح: برای موفقیت کسی یا اتفاق چیزی امیدوار بودن


 

- we'll be crossing our fingers for you to pass your exam.

- امیدوارم در امتحانت قبول شوی.

- When you catch cold, you feel under the weather.

- وقتی آدم سرما می خورد، احساس کسالت می کند.