-
اصطلاح شماره 27
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 14:07
Under the weather معنی: ناخوش، بدحال - I stayed home from work because I was feeling under the weather. - من سر کار نرفتم و خانه ماندم، زیرا احساس کسالت می کردم . - When you catch cold, you feel under the w eather . - وقتی آدم سرما می خورد، احساس کسالت می کند .
-
اصطلاح شماره 26
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 14:06
Rain cats and dogs معنی: سخت و شدید باریدن - It's raining cats and dogs today! I wish I'd brought my umbrella to school! - امروز دارد باران خیلی شدیدی می بارد . ای کاش چترم را به مدرسه می آوردم.
-
اصطلاح شماره 25
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1387 09:15
Keep something under your hat معنی: چیزی را از دیگران مخفی نگه داشتن - You should keep the news under your hat. - تو باید این خبر را از بقیه مخفی نگه داری.
-
اصطلاح شماره 24
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1387 09:14
Drive somebody up the wall معنی: کسی را عصبانی کردن - That noise is driving me up the wall. - آن صدا دارد من را عصبانی می کند . - The news will drive him up the wall . - آن خبر او را عصبانی خواهد کرد .
-
اصطلاح شماره 23
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1387 09:11
Don't count your chickens (until they've hatched) معادل فارسی: جوجه را آخر پاییز می شمارند. - Next Friday I will finally be able to pay you back that money I owe you. - I won't count my chickens until they have hatched . - جمعه آینده بالاخره می توانم آن پولی که به تو بدهکار هستم را پس بدهم. - جوجه را آخر پاییز می...
-
اصطلاح شماره 22
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1387 09:09
Be in the same boat توضیح فارسی: در شرایط مشابهی بودن (از لحاظ سختی) She and her classmates all have to prepare for an exam this week. They're all in the same boat . او و همه همکلاسیهایش مجبور هستند خودشان را برای یک امتحان در این هفته آماده کنند. همه آنها همین وضع را دارند .
-
اصطلاح شماره 21
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1387 09:08
Once in a blue moon معنی: گهگاه، به ندرت - Once in a blue moon my wife and I eat at a very expensive restaurant. - گهگاه من و همسرم در یک رستوران بسیار گرانقیمت غذا میخوریم. - Snow falls on the city of San Diego once in a blue moon . - به ندرت در شهر سان دیگو برف میبارد.
-
اصطلاح شماره 20
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 16:21
When pigs can fly معنی: به همین خیال باش، وقت گل نی - I 'm going to buy a big car by the end of the year. - Yes, when pigs can fly ! - می خواهم تا آخر سال یک ماشین بزرگ بخرم. - به همین خیال باش !
-
اصطلاح شماره 19
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1387 14:34
Have a Bone to Pick with Someone معنی: از کسی گله کردن I have a bone to pick with you . Did you eat that chocolate mousse I was saving for my tea? من میخواهم از تو گله کنم . تو آن شکلاتی را که برای چایام نگه داشته بودم خوردی؟
-
اصطلاح شماره 18
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1387 14:33
Get the Axe معنی: اخراج شدن Senior staff are more likely to get the axe because the company can't afford their high salaries. احتمال اینکه کارکنان ارشد اخراج شوند بیشتر است، زیرا شرکت نمیتواند از عهده حقوق بالای آنها بر بیاید.
-
اصطلاح شماره 17
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1387 14:28
Give Somebody a Cold Shoulder معنی: به سردی با کسی رفتار کردن، به کسی کم محلی کردن What have I done to him? He gave me the cold shoulder the whole evening at the party. مگر من با او چکار کردهام؟ او در مهمانی تمام بعد از ظهر را به من کم محلی کرد.
-
اصطلاح شماره 16
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1387 14:26
Holy cow! توضیح: از این اصطلاح بیشتر برای بیان احساساتی مانند غافلگیری یا عصبانیت استفاده میشود. این اصطلاح میان نوجوانان بسیار شایع است. "Holy Cow!" she said as she saw his car after the horrible accident. او وقتی ماشینش را پس از آن تصادف وحشتناک دید گفت: « خدای من ! » Holy cow! How did she do that? خدای من! او چطور...
-
اصطلاح شماره 15
یکشنبه 26 اسفندماه سال 1386 13:57
Stick Out One's Neck معنی : ریسک کردن، خطر کردن Why should I stick my neck out for them? چرا باید خودم را به خاطر آنها به خطر بیاندازم ؟
-
اصطلاح شماره 14
یکشنبه 26 اسفندماه سال 1386 13:55
Shake a Leg معنی : شتاب کردن، عجله کردن - Mary, you always take such a long time to put on your makeup. Come on, shake a leg ! - I'll be finished in a minute. Be patient. - You've got to hurry or else we won't arrive on time to see the last show. - مری، تو همیشه کلی طول میکشه که خودت رو آرایش کنی. بجنب دیگه ! - تا یک...
-
اصطلاح شماره 13
یکشنبه 26 اسفندماه سال 1386 13:52
Not to have a leg to stand on توضیح : دلیلی برای اثبات سخن خود نداشتن He won't have a leg to stand on unless he can prove that ... او دلیلی برای اثبات گفته خود نخواهد داشت مگر اینکه بتواند ثابت کند که ... Without evidence, we don't have a leg to stand on . بدون مدرک ما هیچ دلیلی برای اثبات گفته خود نداریم .
-
اصطلاح شماره 12
شنبه 25 اسفندماه سال 1386 11:25
All thumbs معادل فارسی : دست و پا چلفتی، بی دست و پا - Hey, Bea. Can you help me out? I don't seem to be able to button up the back of my dress. - Sure. Let's see if I can do it for you. - I guess I'm all thumbs because I'm so nervous. I'm already late for my date. - Well, I suppose that being so nervous would make...
-
اصطلاح شماره 11
سهشنبه 21 اسفندماه سال 1386 13:44
Go to the dogs معنی: مخروبه شدن Ha ve you seen their house lately? It's really gone to the dogs . It's true that it has become run-down and in serious need of repair , but I'm sure that it can be fixed up to look like new. اخیراً خانه آنها را دیدهای؟ آن واقعاً به مخروبه تبدیل شده است . این درست است که مخروبه شده است...
-
اصطلاح شماره 10
سهشنبه 21 اسفندماه سال 1386 10:20
Fishy معنی: عجیب، مشکوک When the security guard saw a light in the store, it seemed to him that there was something fishy going on . He called the central office and explained to his superior that he thought something strange and suspicious was occurring . وقتی نگهبان نوری را در مغازه مشاهده کرد، به نظرش رسید که چیز...
-
اصطلاح شماره 9
سهشنبه 21 اسفندماه سال 1386 10:18
People who live in glass houses shouldn't throw stones توضیح : وقتی کسی خودش هم مقصر است نباید دیگران را سرزنش کند. Janet has often criticized her friend , Lois for driving too fast, yet she herself has had her license suspended for exceeding the speed limit. Lois once tried to tell her that people who live in glass...
-
اصطلاح شماره 8
یکشنبه 12 اسفندماه سال 1386 12:25
Get off someone's back معنی: دست از سر کسی برداشتن - Hey, John. I'm bored. Come on, let's go out and do something. - Sorry, I'm right in the middle of studying for a physics exam. I won't be able to make it tonight. - You've been studying for a long time. Why don't you take a break? - Get off my back ! I can't go...
-
اصطلاح شماره 7
شنبه 11 اسفندماه سال 1386 13:45
Pull someone's leg معنی: کسی را دست انداختن - Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest. - Oh, really? You're pulling my leg! - هی، اَل، من برای داوری تو اون مسابقه انتخاب شدم. - واقعاً؟ تو داری من رو دست میندازی!
-
ترجمه قبل از شروع
چهارشنبه 8 اسفندماه سال 1386 12:47
مهمترین نکاتی که قبل از یادگیری زبان انگلیسی لازم است بدانیم مقدمه یکی از اهداف مورد نظر در خصوص نوشتن این مقاله، درک بهتر پایه و اساس نکات و تکنیکهای موجود، جهت یاد گیری مکالمه ی زبان خارجی/ انگلیسی میباشد. قصد و نیت این نیست که نسبت به برتری این نکات مجاب شویم، بلکه، به هیچ وجه نباید مُهر برتری بر روی این متُدها و...
-
Before Start
چهارشنبه 8 اسفندماه سال 1386 12:13
IMPORTANT FACTS YOU NEED TO KNOW BEFORE STARTING TO LEARN ENGLISH Introduction Please, note that by bringing you this article, we hope you gain a better understanding of the principles on which these mentioned facts, are based upon, and of the techniques associated with each one. It is neither our intention nor our...
-
اصطلاح شماره 6
سهشنبه 7 اسفندماه سال 1386 18:31
Shoot off one's mouth معنی: لاف زدن، غلو کردن Jim doesn't play tennis very much, but he's always shooting off his mouth about how good he is. Yet he's fooling nobody. Jim is somewhat of a braggart and everyone knows that he gives opinions without knowing all the facts and talks as if he knew everything about the game....
-
اصطلاح شماره 5
دوشنبه 6 اسفندماه سال 1386 15:29
Jump down someone's throat معنی: از دست کسی عصبانی شدن، با عصبانیت با کسی برخورد کردن You don't have to jump down my throat ! I told you that I'd make it home around 11:50. I don't intend to be late! مجبور نیـستی اینقـدر با عصبانیت با من برخـورد کنی ! بهت گفتـم که حـول و حـوش سـاعت 11:50 برمیگردم خونه. من قصد ندارم...
-
اصطلاح شماره 4
دوشنبه 6 اسفندماه سال 1386 15:28
Get in someone's hair معنی: کسی را اذیت کردن - I know that the children get in your hair , but you should try not to let it upset you so much. - Listen, Jim. I can't help it. The children bother me and make me very angry. - من میدونم که بچهها اذیتت میکنند ، اما باید سعی کنی نذاری این موضوع تو رو خیلی ناراحت کنه. -...
-
اصطلاح شماره 3
یکشنبه 5 اسفندماه سال 1386 10:53
Cat got your tongue معادل فارسی: موش زبانت را خورده What's the matter? Cat got your tongue? موضوع چیه؟ موش زبونت رو خورده؟ (یعنی چرا حرف نمیزنی)
-
اصطلاح شماره 2
چهارشنبه 1 اسفندماه سال 1386 16:48
Take it on the lamb معادل فارسی: در رفتن Poor Rich has always had his problems with the police. When he found out that they were after him again, he had to take it on the lamb. In order to avoid being caught and thrown in jail, he was forced to flee in a great hurry. بیچاره ریچارد همیشه بـا پلیس مشکل داشته. وقتی...
-
آموزش تصویری اصطلاحات انگلیسی
دوشنبه 29 بهمنماه سال 1386 08:30
بدون شک استفاده از اصطلاحات انگلیسی تأثیر بسزایی در برقراری ارتباط ایفا میکند: چه در شنیدن و صحبت کردن و چه در خواندن و نوشتن. در واقع بدون استفاده از اصطلاحات، صحبتها و نوشته های حتی بهترین زبان آموزها هم سطحی و معمولی به نظر خواهند رسید. لازم به ذکر نیست که فراگیری اصطلاحات در هر زبان میتواند دشوار باشد، مخصوصاً...
-
روشهای فراگیری لغات
یکشنبه 28 بهمنماه سال 1386 17:29
به خاطر سپردن لغتهای یک زبان خارجی می تواند یکی از بخشهای خسته کننده در فراگیری زبان باشد. خوشبختانه روشهای مختلفی برای سرعت بخشیدن و نیز لذت بخش کردن آن وجود دارد که در ادامه به آن می پردازیم: کارتهای نمایش (Flash cards) استفاده از کارتهای نمایش سریعترین روش برای مرور لغاتی است که نیاز به تکرار دارند. این روش بسیار...