Pull someone's leg
معنی: کسی را دست انداختن
- Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest.
- Oh, really? You're pulling my leg!
- هی، اَل، من برای داوری تو اون مسابقه انتخاب شدم.
- واقعاً؟ تو داری من رو دست میندازی!
مهمترین نکاتی که قبل از یادگیری زبان انگلیسی لازم است بدانیم
مقدمه
یکی از اهداف مورد نظر در خصوص نوشتن این مقاله، درک بهتر پایه و اساس نکات و تکنیکهای موجود، جهت یاد گیری مکالمه ی زبان خارجی/ انگلیسی میباشد. قصد و نیت این نیست که نسبت به برتری این نکات مجاب شویم، بلکه، به هیچ وجه نباید مُهر برتری بر روی این متُدها و تکنیکها زده شود. امید این است تا بدینوسیله، ایده های تازه ای بدست آوریم و با کمک آنها، متُدها و تکنیکهای خودمان را پیدا کرده تا در یادگیری مکالمه ی زبان خارجی/ انگلیسی، از آنها استفاده نماییم.
حقیقتی تلخ
در برخی از کشورهای در حال توسعه، مسئولین ذیربط، یادگیری مکالمۀ زبان خارجی را در آموزش دستور زبان می دانند. در حالی که دستور زبان بحثی است کاملا جداگانه. در واقع، بر خلاف آنچه تا به حال آموخته ایم، این مکالمه است که غیر مستقیم ما را با دستور زبان آشنا می کند.
اینک فرصتی پیش آمده تا توسط نکات ذیل، جهت یادگیری مکالمۀ زبان، راهنمایی شویم. اگر در یادگیری مکالمه، مصمم هستیم، این نکات را با دقت مطالعه نماییم و از همه مهمتر، تا آنجا که در توانمان هست، به آنها عمل کنیم. خواندن تنها، به معلومات اضافه میکند، اما مکالمه...؟؟؟
نگران یادگیری نباشیم
یادگیری، یک پروسه طبیعی و خودجوش در زندگی انسان میباشد. هرگز از خود نپرسیم تا چه اندازه یاد گرفته ایم. هر اندازه بیشتر در تمرینها تلاش کنیم به همان اندازه هم به اطلاعات و معلومات ما افزوده میشود. متاسفانه، یکی از موانع بزرگی که بر سر راه افراد زبان جو، خصوصاً بزرگ سالان ، می توان دید، ترس است.
اکثر زبان جویان، ترس از اشتباه کردن دارند. ترس از اینکه مبادا سایر افراد فکر کنند آنها کُند ذهن، کُودن و ... هستند. آنها حتی از یک سؤال کردن ساده هم فرار می کنند، مبادا سؤالشان احمقانه و یا بچه گانه باشد.
کُلّ این باورها، اشتباه و زایده ذهن ما است. همۀ ما روزی یادگیری را شروع کردیم و تا زنده هستیم،این روند ادامه خواهد داشت. پس به هنگام یادگیری مکالمۀ زبان خارجی/ انگلیسی ، نگرانی، ترس یا وحشت، نداشته باشیم.
تواناییها و قابلیتهای یک استاد خوب
الف - آگاهی از دیدگاه فرهنگی
زبان و فرهنگ به هم وابسته اند. درک فرهنگ یک کشور، کمک بسیاری در یادگیری زبان آن کشور میکند. پرنده ای را با دو بال تصور کنیم. یک بال فرهنگ و دیگری زبان. پرنده برای پرواز، به هر دو بال نیاز دارد!
ب - آگاهی از تلفظ صحیح لغات
تلفظ لغات به این معنا نیست که لهجه خود را تغییر دهیم. بلکه لغات باید درست بیان شوند. حال برای اینکه بتوانیم لغتی را درست بیان کنیم، نیاز به دانستن تکنیک تلفظ (enunciation)، داریم.
ج - آگاهی از تکنیک تلفظ (enunciation)
برخی لغات در زبان خارجی بسیار دشوار هستند. به همین دلیل نیاز داریم تا دقیقاً بدانیم چگونه یک لغت را تلفظ کنیم.
اشاره به یک نمونه
قبل از اینکه ما سعی کنیم این لغت یا لغتهای دیگر را تلفظ کنیم باید اول با صداهای حروف انگلیسی آشنا باشیم. در اینجا ما صدای w را داریم، که اغلب با صدای v اشتباه می شود.
اکنون برای تلفظ لغت
WORLD
ابتدا صدای w را می آوریم،
(اووو) ooo
صدای (اُ) o را به آن اضافه می کنیم،
ooo + o
نهایتا با اضافه کردن واژه ی rolled تلفظ را ختم می کنیم.
wo + rolled
آرام شروع کنیم، تدریجاً به سرعت خود بیافزاییم تا در تلفظ این لغت تسلط پیدا کنیم.
د - آگاهی به ضرب المثلها و اصطلاحات.
ﻫ - آگاهی به تکنیکهای مختلف برای بهبود بخشیدن به تواناییها.
و - آگاهی به دستور زبان.
همانطور که اشاره کردیم، بهترین راه برای یادگیری دستور زبان، مکالمه است. بنابراین، انرژی و وقت خود را صرف یادگیری دستور زبان نکنیم. همچنین خوب است بدانیم، مدتی است که چندین دانشگاه معتبر دنیا، بخشنامه هایی برای کشورهای در حال توسعه فرستاده اند و تاکید کرده اند، " به زبان جویان خود مکالمه یاد دهید نه دستور زبان. زیرا آنها پس از رسیدن به یک کشور انگلیسی زبان، خیلی راحت آزمونهای ورودی به دانشگاه را پاسخ داده وارد می شوند، ولی در مکالمه، با مشکل روبرو خواهند شد. در حالی که دلیل این آزمونها، سنجش مکالمه است نه دستور زبان."
تا به امروز، نتوانستم درک کنم که چرا مسئولین ذیربط، به این بخشنامه ها پاسخ مثبت نداده، و هنوز پا فشاری در آموزش دستور زبان دارند، که نتیجۀ آن، جزء فقر مکالمۀ زبان، در بین جوانان نبوده است.
ز - نهایتاً، توانایی انتقال و تدریس مطالب فوق الذکر، (الف تا واو)، به زبان جو.
به خارجی/ انگلیسی ، فکر کنیم
حتماً از خود می پرسید، اگر من می توانستم به زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری فکر کنم، دیگر نیازی به یاد گرفتن آن نبود! با پوزش فراوان، باید به اطلاع برسانیم، اینجاست که شما در اشتباه هستید. زیرا اگر بتوانیم فقط یک لغت، به زبان خارجی فکر کنیم، در حقیقت یک گام برای رسیدن به این هدف برداشته ایم .
برای مثال، زمانی که به اطراف می نگریم، اسامی تمام اشیاء، بطور ناخودآگاه در ذهنمان شکل می گیرد. طبیعی است که این شکل گیری، به زبان مادری خواهد بود.
هر گاه که به یک کتاب نگاه می کنیم، واژه کتاب در ذهنمان نقش میبندد. اینک، این توانایی را داریم تا این عادت را تغییر داده، سعی کنیم واژۀ «BOOK» را در ذهن خود ترسیم کنیم.
این تکنیک را شروع کنیم و پس از اینکه یک یا دو لغت را در ذهن خود از فارسی به انگلیسی تغییر داده، برآن مسلط شدیم، تدریجاً به لغات اضافه کنیم. اگر کمی همت به خرج دهیم و بطور جدی این تکنیک را انجام داده، آن را ترک نکنیم، در دراز مدت متوجه خواهیم شد که به آن زبان فکر می کنیم.
خلاقیت
اگر فرد خلاقی هستیم، این بهترین موقعیت برای نشان دادن تواناییهایمان می باشد. و اگر هم خلاق نیستیم، بهترین موقعیت برای تمرین است.
مشکل دیگری که اغلب زبان جویان با آن مواجه هستند، به غیر از ترس، نبودن در محیط می باشد. با کمی خیال اندیشی و تصور، می توانیم محیط مورد نظر را برای خودمان خلق کنیم.
توجه
اگر هدف، بهره بردن 100% از راهنماییهای ذیل باشد، نه تنها باید خود را بطور فیزیکی درگیر زبان کنیم، بلکه باید بطور روانشناسانه هم با این مسئله برخورد نماییم. هدف این است تا محیطی که وجود خارجی ندارد را خلق کنیم، تا شاید به کمک آن حس، خود را در معرض یادگیری قرار دهیم.
در ضمن، خیلی مهم است که حداقل روزی یک ساعت، به غیر از ساعات کلاسی خود، وقف تمرین تکنیکهای مکالمۀ زبان کنیم.
چند نکته برای ایجاد محیط مورد نظر
1 - یک یا چند پوستر خارجی به دیوار اتاق آویزان کنیم، پوستر شهرها و یا بناهای سمبلیک، مانند برج ایفل، پل معروف سان فران سیسکو (Golden Gate Bridge)، ساختمان پیزا و ... ، برای اهداف ما مناسب است.
2 - روزنامه، مجله و کتاب به زبان انگلیسی، خریداری کرده و سعی کنیم آنها را مطالعه کنیم، حتی اگر در ابتدا فقط یک خط یا یک پاراگراف باشد، پس از اینکه از مطالعه فارغ شدیم، آنها را مخصوصاً جایی قرار دهیم تا در نظرمان باشند،
3 - از برنامه های انگلیسی زبان، مانند (ب. ب. سی.)، (سی. ان. ان.)، فیلمهای زبان اصلی بدون زیر نویس و ... ، استفاده کنیم، هدف این تکنیک این است تا با تلفظهای مختلف و سرعت نرمال مکالمه آشنا شویم،
مواظب فیلمهای زبان اصلی با زیر نویس فارسی یا انگلیسی با شیم. قبل از هر چیز، اگر تصمیم به یادگیری مکالمۀ زبان خارجی داریم، به هیچ وجه نباید به این زیرنویسها توجه یا اتکا کنیم.
از آنجایی که اکثر این ترجمه ها یا زیرنویسها، توسط یک برنامۀ نرم افزار انجام می گیرد، روشن است که یک برنامۀ نرم افزار، نمی تواند اصطلاحات، ضرب المثلها و ... را درک کند. بنابراین، این نوع ترجمه ها و زیر نویسها را، کن لم یکن به حساب بیاوریم.
از همه عجیب تر این است که فیلم های زبان اصلی با زیر نویس انگلیسی نیز مورد دارند. به این معنا که آنچه در زیر فیلم مشاهده می کنیم، با آنچه در دیالوگ فیلم بیان می شود، فرق فاحشی با هم دارند که باعث گمراه شدن میشوند.
باید نتیجه گیری کرد که وقتی این قبیل فیلمها را تماشا می کنیم، فقط به معلومات، تکنیکها و متدهایی که از قبل آموخته ایم، اتکا کنیم و بس.
4 - اگر به رادیوی موج قوی دسترسی نداریم، به نوارهای انگلیسی زبان، (فرق نمی کند نوارها آموزشی باشد یا موزیکال)، گوش کنیم، این تکنیک، توانایی گوش کردن را قوت می بخشد.
5 - سعی کنیم سناریو های کوتاه بنویسیم و بعد آنها را در ذهن خود به نمایش در آوریم. برای مثال، از تخیلات خود استفاده کنیم و خود را در شرایط مختلف، در یکی از این کشورهای انگلیسی زبان تصور کنیم. سپس مشکلاتی که خود خلق کرده ایم و یا ممکن است بطور طبیعی بوجود بیاید را، با کمک معلومات، تکنیکها، متدها، راهنماییهای استاد و مهمتر از همه، غرایز شخصی خود، حل کنیم . یک نمونه از این سناریوها می تواند به این صورت آغاز شود : "اگر من واقعاً در یکی از این کشورها زندگی می کردم و نیاز داشتم برای خرید بیرون بروم، کجا می رفتم؟" ، " از چه شخصی سؤال می کردم یا کمک می خواستم؟" ، "چگونه راه خود را به مقصد مورد نظر پیدا می کردم؟" ، "چطور آدرس می پرسیدم؟" ، "به چه صورت احتیاجات خود را توضیح می دادم؟" ، "تا چه اندازه به قوانین اینجا آشنا هستم؟" ، "چگونه باید به قوانین اینجا آشنا شوم؟" ، "از کجا باید بدانم، از کدام محله ها باید دوری کرد، (چون در بعضی از ساعات آن محله ها امنیت ندارد)؟" و ... ،
سناریوهای زیادی رامی توان خلق کرد. از زمانی که هواپیما را ترک می کنیم تا زمانی که وارد زندگی اجتماعی می شویم، می تواند سوژه ای برای سناریوی ذهنی باشد. این تکنیک خوبی است که خود را آزمایش کنیم و ببینیم تا چه اندازه به زبان مسلط هستیم و یا بر عکس، به چه اندازه تمرین نیاز داریم.
راه های فراوانی برای ایجاد یک محیط انگلیسی زبان وجود دارد. فقط باید کمی خلاقیت به خرج داد.
سیستم آمریکایی با سیستم بریتیش فرق میکند!
توجه
هرگاه زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوم انتخاب کردیم، خوب است بدانیم که دو سیستم اصلی در رابطه با زبان وجود دارد. یکی سیستم آمریکایی و دیگری سیستم بریتیش. این دو سیستم شاید در نگاه اول شبیه باشند، اما اگر به دقت بنگریم، متوجه می شویم فرقهای بسیاری بین آنها می باشد، مانند تلفظها، اصطلاحات، ضرب المثلها، دیدگاههای فرهنگی و غیره...
بنابراین، پس از انتخاب زبان انگلیسی، بین این دو سیستم، یکی را انتخاب کنیم و تا زمانی که به اندازه کافی تسلط پیدا نکرده ایم، آن را ترک نکنیم. در غیر اینصورت با مسایل گیج کننده و مشکل، در بین راه روبرو خواهیم شد، که حتی ممکن است ما را از ادامه یادگیری سرد کرده، باز دارد.
در اینجا، به چند نمونه از لغتهایی که، بطور متفاوت، در این دو سیستم استفاده می شود می نگریم
سیستم بریتیش / سیستم آمریکایی
Apartment / Flat
Boy / Lad
Book / Diary
Bathroom / Water closet
Backpack / Rucksack
پیشنهاد می کنیم که خودتان به وب سایتهای موجود در اینترنت رفته و از نزدیک این تفاوتها را مشاهده کنید.
دو شرط بنیادی، جهت یادگیری مکالمۀ زبان انگلیسی
1 - درک آنچه می شنویم.
2 - نوشتن آنچه درک کرده ایم.
هرگز سعی نکنیم مطالبی که میشنویم لغت به لغت ترجمه کنیم. با توجه به توضیحاتی که قبلاً داده شده، این کار نتیجۀ مطلوبی نخواهد داشت.
سعی کنیم تا مفهوم موضوع بحث یا مطلب را، با کمک معلومات، تکنیکها، متدها ، تجربیات شخصی و حدس، درک کرده، برداشت کنیم.
برای مثال، اگر جمله ای را که شنیده ایم یا خوانده ایم، از ترکیب 10 واژه باشد و ما فقط معنای 6 واژه را بدانیم، با اتکا به منطق و آنچه آموخته ایم، معنای 4 واژۀ مجهول را حدس زده و نهایتاً با برداشت خود، به مفهوم جمله دست پیدا کنیم. برای اینکه ببینیم آیا حدس و برداشتمان از جمله صحیح بوده یا خیر، به فرهنگ لغت (دیکشنری)، مراجعه کنیم.
برای رسیدن به این مرحله، و نهایتاً توانایی ارتباط برقرار کردن با اتبۀ خارجی ، تکنیک ذیل را مطالعه نموده و به تمرینهای خود اضافه کنیم.
نوشتن دقیق آنچه را که می شنویم از اهمیت بسیاری برخوردار است. مقصود از نوشتن دقیق این می باشد که، اگر لغتی را متوجه نشدیم، حداقل صدایی که شنیدیم را به روی کاغذ بیاوریم. حتی اگر آن صدا شبیه به وزوز زنبور باشد.
بخاطر دشوار بودن این تکنیک، اغلب زبان جویان با بهانه ها و دلایل مختلف، از آن دوری می کنند. مثلاً می گویند که آنها خیلی سریع صحبت می کنند و مطالب، به هیچ وجه قابل درک نمیباشند و یا دلایل دیگر.
قبل از هر چیز، ما باید درک کنیم که هیچ کس، هنگام صحبت کردن زبان مادری خود، سریع تر از حد نرمال صحبت نمی کند. حتم داریم که اگر یک فرد خارجی زبان، صحبت کردن ما را بشنود، او نیز فکر می کند ما هم سریع تر از حد نرمال صحبت می کنیم.
اینک با توجه به این نکات، اگر ما بطور جدی راهنماییهای استاد را پیگیری کرده، دست از تمرین بر نداریم، تدریجاً آنچه را که می شنویم برایمان قابل درک تر می شود. همچنین اگر ما کمی همت به خرج داده، آنچه را که میشنویم به روی کاغذ بیاوریم و نزد استاد ببریم، او قادر خواهد بود ما را بیشتر راهنمایی کرده و مثلاً به ما بگوید، آن لغتی که بنظر صدای زنبور می داد، ترکیب دو واژۀ
DOES) و (HE بوده، که در زبان انگلیسی، صدای "دازی" را می دهد .
نتیجه می گیریم، این مشکلات، زمانی از بین می روند و ما درک بهتری از زبان پیدا می کنیم که قدم اول و دوم را برداریم. به این معنا که به آنچه می شنویم دقیق شویم و هر آنچه را که می شنویم بنویسیم و با کمک استاد مشکلاتمان را حل کنیم. طبیعتاً ، پس از درک مطالب و توانایی نوشتن آنها، آماده هستیم تا از طریق مکالمه، به زبان خارجی / انگلیسی ارتباط برقرار کنیم.
فراموش نکنیم، یادگیری یک پروسۀ طبیعی و خود جوش می باشد. پس نگرانی را از خود دور کرده، تمرینها و تکنیکهای ذکر شده را با ذهنی آرام انجام دهیم.
IMPORTANT FACTS YOU NEED TO KNOW BEFORE STARTING TO LEARN ENGLISH
Introduction
Please, note that by bringing you this article, we hope you gain a better understanding of the principles on which these mentioned facts, are based upon, and of the techniques associated with each one.
It is neither our intention nor our purpose to convince you of the superiority of any of these facts; indeed, the information you gain at the end, should not be thought of as an endorsement of these methods.
Our next objective is not only to encourage you, but also to give you some ideas for examining your own methods and come up with your own techniques on learning.
Create a Relaxing Atmosphere
Do Not Worry About Learning
Student / Instructor Trust
A- Knowledge of Cultural Views
B- Knowledge of Perfect Pronunciation
C- Knowledge of Enunciation
D- Knowledge of different Idioms and Proverbs
E- Knowledge of different Techniques to improve different Abilities
F- Knowledge of Grammar
G- At last but not least, the ability to convey these and much more Language-Related Information
Think, In the Foreign Language of Your Choice
ATTENTION
HERE ARE SOME TIPS TO HELP YOU
NOTE
When watching such movies, always relay on your own knowledge, techniques, methods and the instructions regarding that particular language.
BRITISH SYSTEM, IS DIFFERENT WITH AMERICAN SYSTEM
ATTENTION
ATTENTION
ALWAYS REMEMBER THESE TWO FACTS.
I- UNDERSTANDING
Try To Understand What You Hear
II- WRITING
III- CONVERSATION
Shoot off one's mouth
معنی: لاف زدن، غلو کردن
Jim doesn't play tennis very much, but he's always shooting off his mouth about how good he is. Yet he's fooling nobody. Jim is somewhat of a braggart and everyone knows that he gives opinions without knowing all the facts and talks as if he knew everything about the game.
جیم زیاد تنیس بازی نمیکنه، اما همیشه در مورد اینکه چقدر خوب بازی میکنه غلو میکنه. البته اون کسی رو دست نمیندازه. جیم تا اندازهای یک «لاف زن» هستش و همه میدونند که بدون اینکه همه چیز رو بدونه ابراز عقیده میکنه و طوری حرف میزنه که انگار همه چیز رو درباره بازی میدونه.
Jump down someone's throat
معنی: از دست کسی عصبانی شدن، با عصبانیت با کسی برخورد کردن
You don't have to jump down my throat! I told you that I'd make it home around 11:50. I don't intend to be late!
مجبور نیـستی اینقـدر با عصبانیت با من برخـورد کنی! بهت گفتـم که حـول و حـوش سـاعت 11:50 برمیگردم خونه. من قصد ندارم دیر بیام!
Get in someone's hair
معنی: کسی را اذیت کردن
- I know that the children get in your hair, but you should try not to let it upset you so much.
- Listen, Jim. I can't help it. The children bother me and make me very angry.
- من میدونم که بچهها اذیتت میکنند، اما باید سعی کنی نذاری این موضوع تو رو خیلی ناراحت کنه.
- ببین جیم. من نمیتونم کاریـش کنم. بچههـا منو اذیـت میکنند و منو خیلی عصبانی میکنند.
Cat got your tongue
معادل فارسی: موش زبانت را خورده
What's the matter? Cat got your tongue?
موضوع چیه؟ موش زبونت رو خورده؟ (یعنی چرا حرف نمیزنی)
Take it on the lamb
معادل فارسی: در رفتن
Poor Rich has always had his problems with the police. When he found out that they were after him again, he had to take it on the lamb. In order to avoid being caught and thrown in jail, he was forced to flee in a great hurry.
بیچاره ریچارد همیشه بـا پلیس مشکل داشته. وقتی فهمیـد که اونا دنبالش هستند، مجبـور شد در بره. برای اینکه گیر نفته و تو زندون نیفته مجبور شد به سرعت فرار کنه.
بدون شک استفاده از اصطلاحات انگلیسی تأثیر بسزایی در برقراری ارتباط ایفا میکند: چه در شنیدن و صحبت کردن و چه در خواندن و نوشتن. در واقع بدون استفاده از اصطلاحات، صحبتها و نوشته های حتی بهترین زبان آموزها هم سطحی و معمولی به نظر خواهند رسید.
لازم به ذکر نیست که فراگیری اصطلاحات در هر زبان میتواند دشوار باشد، مخصوصاً اینکه در اکثر دیکشنریها کمتر به اصطلاحات توجه میشود. لذا استفاده از مجموعه های کمک آموزشی در این زمینه ضروری به نظر میرسد.
اصطلاح شماره 1
Horse of a different color
معنی: یک موضوع دیگر، یک مطلب کاملاً متفاوت
Eric likes to play jokes on his friends, but he makes sure that nobody is hurt by any of his pranks. A prank that hurts someone is a horse of a different color! Being playful is one thing, but hurting someone by one's prank is quite a different matter.
اریک دوست دارد با دوستانش شوخی کند، اما مواظب است که کسی از شوخیهای او ناراحت نشود. شوخیای که کسی را ناراحت کند یک موضوع کاملاً متفاوت است. شوخ بودن یک چیز است و آزردن دیگری با شوخی چیز دیگری است.
به خاطر سپردن لغتهای یک زبان خارجی می تواند یکی از بخشهای خسته کننده در فراگیری زبان باشد. خوشبختانه روشهای مختلفی برای سرعت بخشیدن و نیز لذت بخش کردن آن وجود دارد که در ادامه به آن می پردازیم:
کارتهای نمایش (Flash cards)
استفاده از کارتهای نمایش سریعترین روش برای مرور لغاتی است که نیاز به تکرار دارند. این روش بسیار مؤثر و در عین حال کم هزینه است.
روش کار بدین صورت است که یک دسته کارت مقوایی، در اندازهای که در جیب جا شوند، تهیه میکنید، در یک روی آن لغت انگلیسی را مینویسید و در سمت دیگر کارت معنی آن را به فارسی وارد میکنید. همانطور که کارتها را مرور میکنید، لغتها را به دو دسته تقسیم میکنید: آنهایی که معنی آن را فوراً به خاطر میآورید و آنهایی که به راحتی نمیتوانید معنی آن را به خاطر آورید. به مرور لغتهایی که هنوز به آنها تسلط پیدا نکردهاید آنقدر ادامه میدهید تا اینکه مطمئن شوید آنها را بخوبی یاد گرفتهاید.
دفتر لغت
سعی کنید حتماً یک دفتر لغت مناسب تهیه کنید و هر موقع که به لغت جدیدی برخوردید آن را در دفترتان یادداشت کنید. فقط به نوشتن لغت و معنی آن اکتفا نکنید. بعضی از مواردی که میتوانید در دفترتان ثبت کنید عبارتند از: توضیح انگلیسی معنی لغت، مترادف ها، متضادها، تصاویر، جملات نمونه (به انگلیسی)، علایم فونتیک، نوع کلمه (اسم، فعل و ...)، نکات گرامری (قابل شمارش، غیرقابل شمارش و ...)، کلمات هم خانواده و ....
کارهای جالبتری هم می توانید انجام دهید: مثلاً میتوانید خودتان با لغت جدید یک جمله بسازید و یادداشت کنید. و یا صفحاتی را به موضوعات خاصی اختصاص دهید؛ مثلاً حیوانات، رنگها و شکلها، پول، مسافرت، غذاها و میوه ها و ....
تصویر سازی ذهنی
در این روش شما یک لغت انگلیسی را با یک لغت فارسی که تلفظ یا املای مشابهی دارد، به نحوی مرتبط می کنید که الزاماً از لحاظ معنایی با هم ارتباطی ندارند. بعنوان مثال اگر شما برای اولین بار به لغت tongue (تانگ: به معنی زبان) برخوردید، متوجه میشوید که تلفظ آن شبیه تانک در فارسی است. بنابراین میتوانید در ذهنتان مجسم کنید که بجای زبان، یک تانک از دهان کسی در حال خارج شدن است!
مثال دوم: فرض کنید شما به لغت در valorous به معنی شجاع بر میخورید. در این حال میتوانید در ذهن خود چنین مجسم کنید که در کنار دریا ایستادهاید و مشغول تماشای والها هستید. والها یکی یکی به سطح آب میآیند ولی به محض اینکه شما را میبینند میترسند و فرار میکنند، تا اینکه یک وال روس (یک وال از کشور روسیه) به سطح آب میآید و بجای اینکه از شما فرار کند، به سمت شما میآید. شما با خود میگویید: وال روس، شجاع است! (مثال دوم از rezalotfian.blogfa.com)
این تکنیک به شما کمک میکند تا هر چه بهتر معانی لغات را بخاطر بسپارید. همچنین گفته میشود که هرچقدر تصویر ساخته شده عجیبتر باشد، به خاطر آوردن آن هم آسانتر خواهد بود.
تکرار، تکرار و تکرار!
مطالعات نشان میدهند که احتمال فراگیری لغاتی که بیش از 8 بار به هنگام مطالعه متنهای مختلف دیده میشوند، بسیار بیشتر از لغاتی است که کمتر تکرار شدهاند. همچنین زبانشناسان به اتفاق معتقدند که تکرار لغات با صدای بلند به از بر کردن آنها کمک زیادی میکند. بنابراین گاهی همین تکرار کردن ساده حافظه شما را برای بخاطر سپردن لغات دشوار یاری میکند. در ضمن توصیه میشود که جمله کاملی را که لغت مورد نظر را در خود دارد، از بر کنید و یا چند بار با صدای بلند تکرار نمایید.
مطالعه آزاد
شما میتوانید دایره لغات خود را با مطالعه آزاد افزایش دهید، اگر چه بسیاری از زبانشناسان ادعا میکنند که در ابتدا باید بین 3000 تا 5000 لغت و هم خانوادههای آنها را فرا بگیریم تا این توانایی را پیدا کنیم که معنی دقیق لغات را با توجه به متن آن پیدا کنیم. پس تا آنجا که میتوانید وقت آزاد خود را برای مطالعه متنهای انگلیسی (داستانهای کوتاه، اخبار و مقالات و ...) اختصاص دهید. وقتی به لغت جدیدی بر میخورید، ابتدا سعی کنید معنی آن را از روی بقیه متن حدس بزنید و سپس با مراجعه به فرهنگ لغت، معنی دقیق آن را پیدا کنید.
طبقهبندی لغات
با طبقهبندی کردن لغات، بخاطر سپردن آنها راحتتر میشود. به مثال زیر توجه کنید:
VEGETABLES Celery کرفس Cauliflower گل کلم Pea نخود Onion پیاز Carrot هویج |
FRUIT Pear گلابی Peach هلو Apple سیب Cherry گیلاس Melon خربزه |
شما همچنین میتوانید لغاتی را که از لحاظ دستوری، ریشهای، معنایی و ... با هم مرتبط هستند، یکجا یاد بگیرید:
child بچه, childhood بچگی, childish بچگانه, childless بیبچه (بیاولاد)
هیچ کدام از روشهای فراگیری لغات کامل نیستند و هر کدام نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارند. بهترین راه این است که این روشها را با هم تلفیق کنید.