سیدرضا هادیان فر، مترجم و مدرس زبان انگلیسی
سیدرضا هادیان فر، مترجم و مدرس زبان انگلیسی

سیدرضا هادیان فر، مترجم و مدرس زبان انگلیسی

جملات شرطی

جملات شرطی شامل دو قسمت می‌باشند: یکی عبارت شرطی و دیگری عبارت اصلی. عبارتی که حاوی if باشد را عبارت شرطی و عبارت دیگر را عبارت اصلی می‌نامیم.

رویدادی که در عبارت اصلی توصیف می‌شود بستگی به شرطی دارد که در عبارت شرطی بیان می‌شود.

 

 we will get wet.

If it rains this evening,

عبارت اصلی

عبارت شرطی

عبارت شرطی می‌تواند در انتهای جمله نیز بیاید، ولی در این صورت علامت ویرگول (,) حذف می‌شود:

 if you press this button.

The door opens

عبارت شرطی

عبارت اصلی

به طور کلی سه نوع جمله شرطی وجود دارد:

جملات شرطی نوع اول

از جملات شرطی نوع اول برای بیان یک شرط (یا موقعیت) ممکن و یک نتیجه محتمل در آینده استفاده می‌شود.

if حال ساده will/won't

مصدر بدون to

if

I work hard,

I will

pass my exams.
  • If I find your watch, I will tell you. (.اگر ساعت شما را پیدا کنم به شما خواهم گفت)

  • If we leave now, we'll catch the 10.30 train.
    (اگر حالا حرکت کنیم به قطار ساعت 10:30 می‌رسیم)

  • If I see him, I'll tell him the news. (.اگر او را ببینم خبرها را به او خواهم گفت)

  • You'll get wet if you don't take an umbrella. (.اگر چتر نبری خیس خواهی شد)

 

علاوه بر will می‌توان از should ،must ،can ،might ،may و غیره نیز استفاده کرد که در این صورت معنی آن کمی فرق خواهد کرد:
  • If you pull the cat's tail, it may scratch you.
    (اگر دم گربه را بکشی ممکن است تو را چنگ بزند )

  • You should eat less rice if you want to lose weight.
    (اگر می‌خواهی وزن کم کنی باید کمتر برنج بخوری)

 

جملات شرطی نوع دوم

از جملات شرطی نوع دوم برای بیان یک شرط یا موقعیت غیر واقعی یا غیر ممکن و نتیجه محتمل آن در زمان حال یا آینده بکار می‌رود. در واقع در این نوع جملات حال یا آینده‌ای متفاوت را تصور می‌کنیم.

if گذشته ساده would ('d)
would not (wouldn't)

مصدر بدون to

if

I had more money, I

would ('d)

buy a new car.

if

you lived in England, you

would ('d)

soon learn English.

چند مثال دیگر:

  • If he needed any money, I'd lend it to him. (But he doesn't need it)
    (اگر به پول احتیاج داشت به او قرض می‌دادم)

  • If I had more time, I'd help you. (اگر وقت بیشتری داشتم به شما کمک می‌کردم)

  • If I were* a rich man, I'd buy an expensive car.
    (اگر ثروتمند بودم یک ماشین گرانقیمت می‌خریدم)

  • I wouldn't accept the job (even) if they offered it to me.
    (اگر آن کار را به من پیشنهاد می‌کردند هم قبول نمی‌کردم)

 

* در این نوع جملات، اغلب بجای was از were استفاده می‌شود:

  • If I were living in Tehran, we could meet more often.

 

جملات شرطی نوع سوم

از این نوع جملات شرطی برای تصور گذشته‌ای غیر ممکن استفاده می‌شود. در واقع در این نوع جملات، گوینده آرزوی یک گذشته متفاوت را دارد. (ولی به هر حال گذشته‌ها گذشته!)

if + گذشته کامل + would have + قسمت سوم فعل (p.p.) + ....

  • If I'd seen you, I would have said hello.
    (اگر تو را دیده بودم، سلام می‌دادم)

  • If he had driven more carefully, he wouldn't have been injured.
    (اگر با دقت بیشتری رانندگی کرده بود، مجروح نمی‌شد)

  • If I had known you were in hospital, I would have gone to visit you.
    (اگر می‌دانستم شما در بیمارستان بستری بودید می‌آمدم و شما را ملاقات می‌کردم)

  • I would have gone to see him if I had known that he was ill.
    (اگر می‌دانستم بیمار بود می‌رفتم و به او سر می‌زدم)

 

1- در این نوع جملات می‌توان بجای would از could یا  might هم استفاده کرد:
  • If the weather hadn't been so bad, we could/might have gone out.

2- از would فقط می‌توان در عبارت اصلی استفاده کرد و در عبارت شرطی نباید آن را به کار برد:

  • If I had seen you, I would have said hello. (not : 'If I would have seen you')

 

صفات

صفات کلماتی هستند که کیفیت و چگونگی افراد، اشیاء، مکانها و ... را بیان می‌کنند. صفت تنها یک حالت دارد؛ یعنی اینکه با اسم مفرد یا جمع، مذکر یا مؤنث بطور یکسان بکار می‌رود:

a young man/woman

young men/women

اما تنها موارد استثناء، صفات this و that می‌باشند که پیش از اسامی جمع به these و those تبدیل می‌شوند:

this book - those books,  that boy - those boys

 

مکان صفات

صفت‌ها می‌توانند در موقعیت‌ها و جاهای مختلفی در یک جمله ظاهر شوند که در زیر به مهمترین این موقعیت‌ها اشاره می‌شود:

1- قبل از یک اسم:

a good man, an old car, the green carpet

گاهی بیش از یک صفت، اسمی را توصیف می‌کنند:

a good young man,  the beautiful green carpet

 

2- پس از فعل be:

  • You are beautiful.

  • She is fat.

  • The bus is late.

بجز فعل be، افعال دیگری نیز مانند seem، look، become و stay می‌توانند قبل از صفت قرار بگیرند:

  • It looks interesting. (جالب به نظر می‌رسد.)

  • It is becoming sunny. (هوا دارد آفتابی می‌شود.)

3- پس از the، که در این صورت کلمه اصلی یک عبارت اسمی محسوب می‌شود:

the young جوانان

the old پیران

the dead مردگان

the English انگلیسی‌ها

۴-بعد از برخی افعال، یک صفت می‌تواند به دنبال مفعول بیاید:

 

صفت

مفعول

فعل

فاعل

secret. her past kept She
mad. me is driving The noise
lucky. myself consider I
angry. him made Her behaviour

 

ترتیب صفات

می‌دانیم که صفت‌ها معمولاً قبل از اسم می‌آیند، اما اگر بیش از یک صفت اسمی را توصیف کنند، در اینصورت صفتها معمولاً به ترتیب خاصی قرار می‌گیرند. هر چند ترتیب قرار گیری صفت‌ها پیش از یک اسم همیشه ثابت نیست، اما جدول زیر به شما کمک می‌کند تا نحوه‌ی جاگیری کلی آنها را یاد بگیرید:

 

 

6

جنس

5

ملیت

4

رنگ

3

سن

2

اندازه

1

بیان عقیده یا احساس

 

flower     yellow     beautiful a
nurse   Indian   young   handsome that
tables wooden       big   those
cat   Persian white old    

صفات تفضیلی و عالی

بیشتر صفت‌ها می‌توانند هر دو حالت تفضیلی (با افزودن -er یا more) و عالی (با افزودن -est یا most) را داشته باشند. در ادامه نحوه ساخت هر دو حالت را خواهید آموخت.

 

 

تفضیلی

عالی

large بزرگ

larger بزرگتر the largest بزرگترین

tall بلند

taller بلندتر the tallest بلندترین

beautiful زیبا

more beautiful زیباتر the most beautiful زیباترین

 

1- نحوه ساخت صفات تفضیلی:

الف- با افزودن -er به انتهای صفات یک هجایی:

old, older

bright, brighter

ب- با افزودن more به ابتدای صفات چند هجایی:

difficult, more difficult

interesting, more interesting

2- نحوه ساخت صفات عالی:

الف- با افزودن -est به انتهای صفات یک هجایی

old, oldest

bright, brightest

ب- با افزودن the most به ابتدای صفات چند هجایی:

difficult, the most difficult

interesting, the most interesting

 

صفات نامنظم

 

 

تفضیلی

عالی

good

better the best

bad

worse the worst

far

further the furthest

little

less

the least

many

more

the most

much

more

the most

old

older/elder

the oldest/eldest

 

چند نکته املایی

1- صفاتی که به y ختم می‌شوند، حتی اگر چند هجایی باشند نیز از همان قواعدی استفاده می‌کنند که برای صفات یک هجایی بکار می‌روند، اما باید توجه داشته باشید که در اینصورت موقع اضافه کردن er و est،‌ اy به i تبدیل می‌شود:

pretty, prettier, prettiest

happy, happier, happiest

funny, funnier, funniest

2- هنگام اضافه کردن er یا est به انتهای صفات یک هجایی که دارای یک حرف با صدا هستند و به یک حرف بی‌صدا ختم می‌شوند (مانند big)، حرف بی‌صدای آخر تکرار می‌شود:

big, bigger, biggest

sad, sadder, saddest

hot, hotter, hottest

fat, fatter fattest

ولی اگـر صفتی دارای بیش از یـک حرف صدادار بود، در ایـن صـورت حرف بی‌صدای آخر تکـرار نمی‌شود:

great, greater, greatest

3- صفاتی که به e ختم می‌شوند، هنگام اضافه کردن er یا est، اe خود را از دست می‌دهند:

blue, bluer, bluest

large, larger, largest

strange, stranger, strangest

 

مقایسه

1- صفت قیاسی همتراز: برای مقایسه افراد، مکان‌ها، اشیاء و ...، وقتیکه هیچ تفاوتی میان آنها وجود نداشته باشد از ساختارهای زیر استفاده می‌کنیم:

 

 

as + صفت + as

مثبت:

 

 

not as + صفت + as
not so +
صفت + as

منفی:

  • I'm as happy as you. (من به اندازه تو خوشحال هستم.)

  • Farhad is almost as tall as his father. (فرهاد تقریباً به بلندی پدرش است.)

  • Our house is not as expensive as your house. (خانه ما به گرانی خانه شما نیست.)

  • A cheetah is not so dangerous as a lion.(یوزپلنگ به اندازه شیر خطرناک نیست.)

 

2- صفت قیاسی تفضیلی: برای مقایسه دو شخص، دو چیز و ... از صفت تفضیلی به همراه کلمه than استفاده می‌شود:

  • She looks younger than my mother.
    (از مادرم جوانتر به نظر می‌رسد.)

  • I think writing is easier than speaking.
    (گمان می‌کنم نوشتن از صحبت کردن راحت‌تر است.)

 

2- صفت قیاسی عالی: برای مقایسه بیش از دو شخص یا دو چیز از صفت عالی استفاده می‌شود:

  • He's the oldest teacher in our school.
    (او مسن ترین معلم مدرسه ماست.)

  • It must be the most expensive car in the world.
    (این باید گرانترین اتومبیل جهان باشد.)

ضمایر

 

ضمیر کلمه‌ای دستوری یا گرامری است که جانشین یک اسم یا عبارت اسمی می‌شود. ضمیرها انواع مختلفی دارند که مهمترین آنها عبارتند از: ضمایر فاعلی، مفعولی، ملکی، انعکاسی، اشاره‌ای، نامعین، نسبی و سؤالی که از این میان ضمایر فاعلی، مفعولی ملکی و انعکاسی جزو ضمایر شخصی به حساب می‌آیند.

ضمایر فاعلی

 

جمع

مفرد

 

we I

اول شخص

you you

دوم شخص

they

he, she, it

سوم شخص

 

 

1- همه ضمایر شخصی (فاعلی، مفعولی و...) به استثناء it در مورد انسان به کار گرفته می‌شوند. (they هم می‌تواند به انسان و هم به اشیاء اشاره کند.)

2- ضمیر I همیشه بصورت بزرگ نوشته می‌شود، حتی اگر در وسط یک جمله بکار گرفته شود:

  • Am I right?

 

ضمایر مفعولی

فاعل مفعول

I

me

you

you

he

him

she

her

it

it

we

us

they

them

اگر چه این ضمایر را ضمایر مفعولی می‌نامیم، اما آنها به جز در جای مفعول در هر جای دیگری هم می‌توانند قرار بگیرند، مثلاً بعد از فعل یا بعد از یک حرف اضافه:

  • Our teacher was angry with us. (معلممان از دست ما عصبانی بود.)

  • Give me a ring tomorrow. (فردا به من زنگ بزن.)

  • When he comes in, please tell him I phoned.
    (هر وقت آمد، لطفاً به او بگویید که من زنگ زدم.)

  • I'm older than you. (من از تو بزرگترم.)

  • 'I'm hungry.'  'Me too.' («من گرسنه‌ام.»  «من هم همینطور.»)

 

هنگامیکه از ضمایر شخصی به همراه and استفاده می‌کنیم، مؤدبانه‌تر این است که ضمایر I و we را بعد از اسامی و ضمایر دیگر بکار ببریم:

you and I,  my father and I,  them and us

همچنین you را باید قبل از اسامی و ضمایر دیگر به کار برد:

you and your wife,  you and her

 

ضمایر ملکی و صفات ملکی

ضمایر ملکی و صفات ملکی نشان می‌دهند که چه چیزی به چه کسی تعلق دارد.

 

  (I)

(you)

(he) (she) (it) (we) (they)

صفات ملکی

my your his her its our their

ضمایر ملکی

mine yours his hers - ours theirs

 

توجه داشته باشید که صفات ملکی همیشه قبل از یک اسم می‌آیند (به همین دلیل صفت نامیده می‌شوند) ولی ضمیر ملکی جانشین صفت ملکی+اسم می‌شود و می‌تواند به تنهایی به عنوان فاعل، مفعول و ... قرار بگیرد (به همین دلیل ضمیر نامیده می‌شود).

چند مثال:

  • This is my book. (این کتاب من است.)
    This book is mine
    .
    (این کتاب مال من است.)

  • This is her purse. (این کیف اوست.)
    This is hers. (این مال اوست.)

  • Are those your pens? No, these are his. (ضمیر ملکی)

 

ضمایر انعکاسی

کلماتی که به -self و -selves ختم می‌شوند ضمایر انعکاسی نامیده می‌شوند و عبارتند از:

 

جمع (-selves)

ourselves

خودمان

yourselves

خودتان

themselves

خودشان

مفرد (-self)

myself

خودم

yourself

خودت

himself

خودش (مذکر)

herself

خودش (مؤنث)

itself

خودش (اشیاء)

توجه داشته باشید که در ضمایر انعکاسی عمل به فاعل جمله برمی‌گردد و در واقع مفعول همان فاعل است:

  • He cut himself. (خودش را زخمی کرد.)

  • You should be ashamed of yourself. (باید از خودت خجالت بکشی.)

  • Help yourselves. (از خودتان پذیرایی کنید. )

  • We blame ourselves.  (ما خودمان را مقصر می‌دانیم.)

استفاده از ضمایر انعکاسی برای تأکید

از ضمایر انعکاسی می‌توان برای تأکید روی یک اسم، ضمیر یا عبارت اسمی استفاده کرد که در این حالت بعد از آنها در جمله قرار می‌گیرند:

  • I can do it myself. (من خودم می‌توانم این کار را انجام دهم.)

  • We can repair the roof ourselves. (ما می‌توانیم خودمان سقف را تعمیر کنیم.)

  • The film itself wasn't very good but I liked the music.
     (خود فیلم خیلی خوب نبود ولی از موسیقی آن خوشم آمد.)

 

ضمایر دیگر

1- ضمایر اشاره‌ای، شامل: these، that، this و those.

مثال:

  • Is this your T-shirt?

 

2- ضمایر نسبی، شامل: when ،whom ،whose ،who ،that ،which و where.

مثال:

  • The school that I went to is in the centre of the city.

 

3- ضمایر پرسشی، شامل: when، where، why، what، who و whatever.

مثال:

  • What time is it?

 

4- ضمایر دوطرفه، شامل each other و one another:

مثال:

  • They love each other.

 

5- ضمایر نامعین، شامل none، nobody، nothing، someone، somebody، something، anyone، anybody، anything و no one:

مثال:

  • Nobody knew what to do.

اسامی

اسم‌ها گسترده‌ترین اقسام کلمات را تشکیل می‌دهند. بطور کلی در زبان انگلیسی می‌توان اسامی را در دو دسته طبقه‌بندی کرد: اسامی قابل شمارش و اسامی غیر قابل شمارش:

اسامی قابل شمارش آن دسته از اسامی هستند که می‌توانند شمرده شوند. این بدین معنی است که می‌تواند بیش از یکی از آنها وجود داشته باشد.

اسامی غیر قابل شمارش اسامی هستند که قابل شمردن نیستند (مانند water یا آب). این اسامی تنها بصورت مفرد بکار می‌روند و حالت جمع ندارند.

 

چند مثال

1- اسامی قابل شمارش:

 

جمع

مفرد

the boys

the boy

some answers

an answer

those cars

that car

2- اسامی غیر قابل شمارش:

 

paper, wood, coal, silk, wool, cotton

بسیاری از مواد و مصالح

gold, iron, silver, steel

فلزات

fish, fruit, sugar, meat, cheese, bread

مواد غذایی

water, oil, milk, tea, air, steam, oxygen

مایعات و گازها

money, music, noise, land, hair, ice, snow

چیزهای دیگر

 

ویژگیهای اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش

اسمهای قابل شمارش:

1- می‌توانند به دنبال an، a یا one بیایند.

2- می‌توانند به دنبال these، few، many و those بیایند.

3- می‌توانند به دنبال یک عدد (مثلاً two ،three و ...) بیایند.

مثال:

 

غیر قابل شمارش

قابل شمارش

(not: ... a good work.)

I have a good job.

(not: ... Those foods.)

Those meals were delicious.

(not: ... two breads.)

I bought two loaves.

 

اسمهای غیر قابل شمارش:

1- نمی‌توانند با حروف تعریف نامعین (a و an) بکار روند، بلکه باید با some مورد استفاده قرار بگیرند.

2- می‌توانند به دنبال much و little بیایند.

3- به راحتی می‌توانند به دنبال اصطلاحاتی از قبیل most of the، all of the، all the و half the بیایند.

مثال:

قابل شمارش

غیر قابل شمارش

(not: ... made of trees.)

It's made of wood.

(not: ... too much vehicle.)

There's too much traffic.

(not: ... all the table.)

I sold all the furniture.

 

 

1- می‌تـوان بسیـاری از اسمهای غیر قابل شمارش را بـا استفـاده از بعضی کلمات و عبارات، به قابل شمارش تبدیل کرد. از جمله می‌توان به
 a piece of ، a bit of ، a little bit of،‌ pieces of و bits of اشاره کرد:
  • I bought a piece of furniture at the market.

  • I want to give you two bits of advice.

2- لغت news مانند یک اسم جمع به نظر می‌رسد، ولی در حقیقت یک اسم مفرد غیر قابل شمارش است:

  • There is no important news in the newspapers.

 

جمع

بیشتر اسمها قابل شمارش هستند و می‌توانند به صورت جمع درآیند. معمولاً برای اینکه یک اسم مفرد به صورت جمع درآید، یک -s به انتهای آن اضافه می‌کنیم:

cat, cats
face, faces
boy, boys

ولی آن دسته از اسامی که به ch، x، z، s یا sh ختم می‌شوند، -es می‌گیرند:

bus, buses
box, boxes
brush, brushes
watch, watches

در ضمن اسمهایی کـه به یک حرف بی‌صدا و y ختم می‌شوند، y را حذف کرده و به جای آن ies می‌گذاریم:

baby, babies
country, countries
fly, flies
try, tries

اسامی جمع بی‌قاعده

1- بعضی از اسمها را با تغییر حروف صدادار آنها، به حالت جمع در می‌آوریم:

 

مفرد

جمع

 
man

men مرد(ها)
woman

women زن‌(ها)
mouse

mice موش(ها)
foot

feet پا(ها)
tooth

teeth دندان(ها)
goose

geese غاز(ها)

2- بسیاری از اسمهایی که به -f یا -fe ختم می‌شوند، هنگام جمع این -f یا -fe به -ves تبدیل می‌شود:

calf calves

گوساله(ها)

half

halves نیمه‌(ها)
knife

knives چاقو(ها)
leaf

leaves برگ(ها)
life

lives جان(ها)
loaf

loaves قرص(های) نان
shelf

shelves قفسه(ها)
thief

thieves دزد(ها)
wife

wives همسر(ها)
wolf

wolves گرگ(ها)

3- اسم بعضی از حیوانات در حالت جمع هیچ تغییری نمی‌کند:

deer    آهو(ها)
sheep
گوسفند(ها)
fish
ماهی(ها)

و نیز آن دسته از اسامی ملیتها که به -ese یا -ss ختم می‌شوند:

a chinese

یک چینی

two chinese

دو چینی

one swiss یک سوییسی

some swiss چند سوییسی

همچنیـن آن دسته از اسامی که بـه اعداد و مقیاسها اشـاره می‌کننـد، هنگامیکه بعد از یک عدد و ... واقع می‌شوند:

two hundred
three dozen

4- بسیاری از اسمهایی که ریشه خارجی دارند (مثلاً لاتین، فرانسه یا یونانی)، گاهی حالت جمع خود را حفظ می‌کنند:

cactus

cacti/cactuses

octopus

octopi/octopuses
syllabus

syllabi/syllabuses
alga

algae
larva

larvae
nebula

nebulae
index

indices/indexes
analysis

analyses
thesis

theses
phenomenon

phenomena

 

حالت ملکی

اسمها دارای یک حالت ملکی می‌باشند که در آن به اسمهای مفرد (و نیز اسامی جمعی که به s ختم نمی‌شوند) 's و به اسامی جمع -' (یک آپاستروف) اضافه می‌شود:

  • my daughter's room  اتاق دخترم
    my daughters' room  
    اتاق دخترهایم

  • men's clothes  لباسهای مردانه

  • your friend's new car  ماشین جدید دوستتان

  • the boy's teacher  معلم آن پسر

  • the students' hostel  خوابگاه دانشجویان

حالت ملکی را اغلب به صورت دیگری هم می‌توان بیان کرد: (قاعده: X's Y= the Y of X)

my daughters' room = the room of my daughters
the ship's side = the side of the ship

اما بهتر است آنجا که صحبت از انسان، گروههای انسانی (مانند دولتها، کمیته‌ها، هیئتها و...)، کشورها، حیوانات و... به میان می‌آید از همان ساختار X's Y استفاده شود.

ساعت در زبان انگلیسی

پرسیدن ساعت
 

  • What time is it?

  • Where's the time, please?

  • Can you tell me the time, please?

 


بیان ساعت

راههای مختلفی برای بیان ساعت وجود دارد:

1- استفاده از past و to
 

2:15

a quarter past two

2:30

half past two

2:05

five past two

 

 

 

2:40

twenty to three

2:55

five to three

2:45

a quarter to three

وقتی عقربه دقیقه شمار دقیقاً  روی 5، 10، 15، 20 و ... قرار نمی‌گیرد (مثلاً 12، 24 و ...) در اینصورت از minutes استفاده می‌شود:
 

3:04

four minutes past three

12:54

six minutes to one

2- استفاده از ساختار hour+minutes:

 It's 7.30  (seven thirty)

 It's 5.25  (five twenty-five)

 It's 2.42  (two fourty-two)

 It's 9.53  (nine fifty-three)

3- استفاده از o'clock

وقتی ساعت کامل می‌شود (عقربه دقیقه شمار دقیقاً روی 12 قرار می‌گیرد)، از o'clock استفاده می‌شود:

   It's two o'clock

4- استفاده از a.m. و p.m.

وقتی بخواهیم روز یا شب را مشخص کنیم از a.m. (برای روز) و p.m. (برای شب) استفاده می‌کنیم:

It's two p.m.

It's two a.m.

نقل قول Reported speech

هنگامیکه میخواهیم گفته‌های شخص دیگری را نقل کنیم، می‌توانیم از دو حالت مختلف استفاده کنیم:

1- می‌توانیم گفته‌های شخص مورد نظر را عیناً (واو به واو) تکرار کنیم (نقل قول مستقیم):

  • She said, 'It is raining.'

و یا می‌توانیم از نقل قول غیر مستقیم استفاده کنیم:

  • She said that it was raining.

در مثال زیر به تغییرات ایجاد شده خوب دقت کنید:

 

 

1- در نقل قول غیر مستقیم همیشه می‌توانیم that را حذف کنیم:
  • I told her (that) I wasn't hungry.

  • He said (that) he was feeling ill.

2- پس از tell حتماً باید نام شخص مخاطب (اسم یا ضمیر) ذکر شود ولی پس از say چیزی نمی‌آید:
  • He told her that ...

  • He said that ...

 

 

جدول تغییرات از نقل قول مستقیم به غیرمستقیم

در نقل قول غیرمستقیم، فعل اصلی جمله معمولاً زمان گذشته است و نیز افعال موجود در بقیه جمله هم باید به زمان گذشته تبدیل شوند. این تغییرات به شرح زیرند:

 

مثال

غیر مستقیم

 مستقیم

'I love you,' he said. He told her that he loved her.

گذشته ساده

حال ساده

'I'm talking on the phone,' she said. She said that she was talking on the phone.

گذشته استمراری حال استمراری

He said, 'The rain has stopped'. He said that the rain had stopped.

گذشته کامل حال کامل

He said, 'I've been reading for 3 hours.'   He said that he had been reading for 3 hours.

گذشته کامل استمراری حال کامل استمراری

He said, 'I met him in the theatre.' He said he had met him in the theatre.

گذشته کامل گذشته ساده

'I was driving carefully,' he told the police. He told the police he had been driving carefully.

گذشته کامل استمراری گذشته استمراری

 

 

1- اگر در جمله نقل قول مستقیم از گذشته کامل استفاده شده باشد، در جمله نقل قول غیرمستقیم تغییری ایجاد نمی‌شود:

Tom said, 'when I arrived, she had gone.' Tom said when he had arrived, she had gone.

2- همیشه مجبور نیستیم که فعل را در جمله نقل قول غیرمستقیم تغییر دهیم. اگر ما چیزی را نقل قول کنیم که همچنان صحیح می‌باشد، دیگر نیازی به تغییر فعل (از زمان حال به گذشته) نیست. مثلاً:

'He loves ice-cream,' his mother said. His mother said that he loves (or loved) ice-cream. (he still loves ice-cream)

در مثال بالا پر واضح است که او (he) همچنان به بستنی علاقمند است و دلیلی ندارد این علاقمندی تغییر کرده باشد.

 

 

افعال کمکی وجهی در نقل قول غیرمستقیم

در نقل قول غیرمستقیم افعال کمکی وجهی may ،can ،will و shall به might، could، would و should تبدیل می‌شوند. یعنی:

 

نقل قول غیرمستقیم

WOULD, COULD,
MIGHT, SHOULD

تبدیل می‌شود به

نقل قول مستقیم

will, can,
MAY, SH
ALL

مثال:

  • 'I will sell my car,' he told me.
    He told me that he would sell his car.

  • 'I can help you,' he said.
    He said he could help me.

  • 'The teacher may be ill,' he said.
    He said that the teacher might be ill.

ولی افعال کمکی used to، ought to و must در جملات نقل قول غیرمستقیم تغییری نمی‌کنند:

  • I told her that I used to smoke twenty a day.

 

تغییرات لازم دیگر در نقل قول غیرمستقیم

در نقل قول غیرمستقیم علاوه بر تغییراتی که در افعال صورت می‌گیرد، در بعضی دیگر از اقسام کلمه، از جمله قیود نیز تغییراتی ایجاد می‌شود که در جدول زیر بعضی از آنها را می‌بینید:

 

غیرمستقیم

مستقیم

that

this

those

these

there

here

then

now

that day

today

the previous day / the day before

yesterday

the next day / the following day

tomorrow

the following week / year ...

next week / year ...

the previous week / year ...

last week / year ...

چند مثال:

  • 'I like it here,' he said.
    He said that he liked it there.

  • He said, 'We'll visit the factory tomorrow.'
    He said that he would visit the factory the next day.

  • قیود

  • از قیدها برای اضافه کـردن اطلاعاتی بـه یک عبارت استفاده می‌شود. همچنین قیدها می‌توانند به یک کلمه دیگر از جمله به یک صفت یـا قید دیگر نیز اطلاعاتی اضـافه کننـد کـه در ایـن صورت معرف (modifier) نامیده می‌شوند.

     

    انواع قید

    قیود اقسام مختلفی دارند که در اینجا به پنج نوع متداول آنها اشاره می‌شود:

    1- قید حالت:

    well, how, quickly, slowly, hard, fast, angrily, ...

    • The children are playing happily.
      (بچه‌ها دارند با خوشحالی بازی می‌کنند)

    2- قید مکان:

    up, down, there, here, above, below, near, ...

    • How long have you been waiting here?
      (شما چه مدتی اینجا منتظر بوده‌اید؟)

    3- قید زمان:

    today, yet, still, recently, soon, now, then, ...

    • You can stay with us until then.
      (تا آن موقع می‌توانید با ما بمانید)

    4- قید مقدار:

    very, too, so, quite, much, rather, ...

    • They are not really my parents.
      (آنها واقعاً والدین من نیستند)

    5- قید تکرار:

    twice, sometimes, often, always, never, ...

    • Sometimes I write to him.
      (گاهی به او نامه می‌نویسم)

     

    جای قیدها

    سه جا یا مکان اصلی برای قیدها وجود دارد:

    1- در ابتدای عبارت (قبل از فاعل) (ابتدایی)
     

    قید فاعل عبارت فعلی + ...
    Sometimes she arrives late.

    2- در میانه جمله (میانی):

    الف) بعد از اولین فعل معین:
     

    فاعل اولین فعل معین قید بقیه عبارت فعلی + ...
    She has always arrived late.

     

     

    ب) پس از فعل be:
     

    فاعل BE قید + ...
    She is always late.

    ج) اگر فعل معینی وجود ندارد، قبل از فعل مسندی (قابل صرف):
     

    فاعل قید فعل مسندی + ...
    She sometimes arrives late.

     

    3- در انتهای عبارت (پایانی):
     

    فاعل عبارت فعلی +... قید
    She arrives late sometimes.

     

    در جدول زیر متداولترین مکان قیدها در جملات نشان داده شده است:
     

    نوع قید مکان قید مثال
    حالت پایانی

    He never drives fast.

    مکان پایانی We can stay there.
    زمان پایانی I'll see you tomorrow.
    مقدار میانی This book is rather boring.
    تکرار میانی I have never seen him before.

     

     

    گاهی اوقات ممکن است بیش از یک نوع قید در انتهای جمله ظاهر شود. در این صورت معمولاً ترتیب قرارگیری آنها در جمله بدین صورت خواهد بود:
    1- قید حالت 2- قید مکان 3- قید زمان
    مثال:
    • You are driving too fast today. (به ترتیب قیود حالت و زمان)

    • Sit quietly here. (به ترتیب قیود حالت و مکان)

     

    ساختار قید

    از لحاظ فرم و ساختار می‌توان قیدها را به سه دسته طبقه بندی کرد:

    1- قیدهایی که با اضافه کردن ly به یک صفت ساخته می‌شوند، مانند:

    slow slowly
    brave
    bravely
    quick
    quickly

    2- قیدهایی که همان ساختار صفات را دارا هستند، یعنی هم می‌توانند به صورت قید به کار روند و هم به صورت صفت. برخی از مهمترین آنها عبارتند از:

    just, well, right, far, forward, early, hard, straight, pretty, little, fast, late, left, backward, deep, direct, near, wrong

    3- قیودی که اصلاً ارتباطی با صفات ندارند. مانند:

    so, now, very, there, here, too, as, quite

     

    چند نکته املایی

    گفتیم که بسیاری از قیدها با اضافه شدن ly به یک صفت ساخته می‌شوند. اما همیشه به این سادگی نیست:

    1- y در انتهای کلمه به i تبدیل می‌شود:

    gay gaily

    2- e در انتهای کلمه همچنان باقی می‌ماند:

    strange strangely

    ولی چند استثنا وجود دارد:

    true truly
    due
    duly
    whole
    wholly

    3- در صفاتی که به able یا ible ختم می‌شوند، e در انتهای کلمه حذف می‌شود و y جای آن را می‌گیرد:

    probable probably
    possible
    possibly

    4- صفاتی که به یک حرف با صدا و یک L ختم می‌شوند، طبق روش معمول ly می‌گیرند:

    actual actually
    general generally

ضمایم پرسشی (Question Tags)

 ضمایم پرسشی پرسشهای کوتاهی هستند که به انتهای یک جمله (در انگلیسی محاوره‌ای) افزوده می‌شوند.

به جملات زیر دقت کنید:

  • You are a teacher, aren't you?
      (شما یک معلم هستید، اینطور نیست؟)

  • Farhad works hard, doesn't he?
     
    (فرهاد سخت کار می‌کند، اینطور نیست؟)

در مثالهای بالا aren't you و doesn't he ضمایم پرسشی هستند.

 

قواعد ساختن ضمایم پرسشی

1- ضمایم پرسشی از دو کلمه ساخته می‌شوند: یک ضمیر فاعلی پس از یک فعل کمکی:

جمله اصلی           

+ ضمیمه پرسشی
Tom is a student,  isn't   he?
 

فعل
کمکی

  ضمیر
 فاعلی


2- فاعل آن با فاعل جمله اصلی مطابقت می‌کند:

  • Jim plays football, doesn't he?

  • The students will be arriving soon, won't they?

 

3- فعل کمکی آن با فعل کمکی جمله اصلی مطابقت می‌کند، با این تفاوت که:

الف- اگر جمله اصلی مثبت باشد، «ضمیمه پرسشی» منفی، و اگر جمله اصلی منفی باشد «ضمیمه پرسشی» مثبت خواهد بود.

  • It wasn't an interesting film, was it?

  • They will finish their job, won't they?

  • You wouldn't tell anyone, would you?

ب- اگر هیچ نوع فعل کمکی در جمله اصلی وجود نداشت از does، do و یا did (با توجه به زمان جمله) استفاده می‌کنیم:

  • She plays the piano, doesn't she?

  • You look well today, don't you?

  • You sold your car, didn't you?

استرس (stress) در زبان انگلیسی

در بیشتر دیکشنریها برای نشان دادن استرس (stress) از علامت  '  استفاده می‌کنند. گاهی هم از حروف بزرگ استفاده می‌شود. به عنوان مثال به کلمه‌های زیر دقت کنید:

magazine /,'/

letter /'/

در کلمه اول استرس روی سیلاب (یا بخش) سوم (-zine) و در کلمه دوم روی سیلاب اول (-let) قرار دارد.

هر کلمه انگلیسی که دارای دو یا چند سیلاب باشد، حتماً دارای یک سیلاب استرس دار نیز می‌باشد:

'yellow (= YEL + low)

sham'poo (= sham + POO)

com'puter (= com + PU + ter)

 

تغییر استرس کلمات

بسیاری از کلمات در زبان انگلیسی به دو صورت اسم و فعل (هر دو) به کار می‌روند. تلفظ بسیاری از این نوع کلمات، چه به صورت اسم به کار روند و چه به صورت فعل همیشه یکسان است. مثلاً در کلمه sur'prise که هم به معنی «غافلگیری» و هم به معنی «غافلگیر کردن» می‌باشد، استرس همواره روی سیلاب دوم (-prise) قرار دارد.

اما بعضی از این کلمات دو حالتی، اسم و فعل هر کدام - از لحاظ محل قرار گیری استرس - تلفظی متفاوت دارند. مهمترین این کلمات در جدول زیر آورده شده‌اند:

 

اسم

فعل

معنی

'conduct

con'duct

رهبری - رهبری کردن

'conflict

con'flict

زد و خورد- زد و خورد کردن

'decrease

de'crease

کاهش - کاهش یافتن

'contest

con'test

رقابت - رقابت کردن

'contrast

con'trast

فرق - فرق داشتن

'escort

e'scort

نگهبان - نگهبانی کردن

'export

ex'port

صدور - صادر کردن

'import

im'port

ورود - وارد کردن

'increase

in'crease

افزایش - افزایش یافتن

'insult

in'sult

توهین - توهین کردن

'permit

per'mit

اجازه - اجازه دادن

'present

pre'sent

هدیه - هدیه دادن

'progress

pro'gress

پیشرفت - پیشرفت کردن

'protest

pro'test

اعتراض - اعتراض کردن

'rebel

re'bel

شورش - شورش کردن

'record

re'cord

ثبت - ثبت کردن

'suspect

sus'pect

مظنون - مظنون بودن

'transfer

trans'fer

انتقال - انتقال دادن

'transport

trans'port

حمل و نقل - حمل کردن

'upset

up'set

واژگونی - واژگون کردن

 

سه مشکل اصلی پیش روی یک زبان آموز

  ۱- ایجاد شور و هیجان در فراگیری زبان

همه زبان‌آموزان دوست دارند که به خوبی انگلیسی صحبت کنند. آنها از این فکر که قادر باشند «روان» صحبت کنند و با دیگران به انگلیسی ارتباط برقرار کنند به هیجان می‌آیند. اما آنها معمولاً توجهی به خود فرآیند آموزش ندارند. در نظر بیشتر زبان‌آموزان، فراگیری زبان انگلیسی یک اجبار است - چیـزی که مجبور به انجام آن هستنـد، ولی میلی به آن ندارنـد. آنهـا در فراگیری زبان انگلیسی هیچ لذتی نمی‌بینند. بطور خلاصه، بیشتر زبان‌آموزان دوست دارند که انگلیسی صحبت کنند ولی دوست ندارند به فراگیری زبان انگلیسی مشغول باشند. این اولین و مهمترین مشکلی است که پیش روی یک زبان آموز قرار دارد، زیرا کسی که تمایلی به فراگیری یک زبان خارجی نـدارد، آن را بـه خوبی فرا نخواهـد گـرفت. اگـر شما «انگلیسی» را دوست نداشتـه باشیـد، «انگلیسی» هم شما را دوست نخواهد داشت!

اگر می‌خواهید که زبان‌آموز موفقی باشید، لازم است که خود فرآیند آموزش را هم دوست داشته باشید. لازم است که زمانی را که صرف فراگیری انگلیسی می‌کنید، به عنوان وقت تفریح یا استراحت خود به حساب آورید. به عنوان مثال، شما باید از موارد زیر لذت ببرید:

  • خواندن جملات انگلیسی و فکر کردن درباره ساختار آنها

  • فراگیری لغات جدید از یک دیکشنری

  • نوشتن یک جمله انگلیسی صحیح با کمک گرفتن از دیکشنری، کتاب گرامر و اینترنت

  • تمرین تلفظ اصوات و کلمات انگلیسی

به طور آرمانی، فراگیری زبان بایستی برای شما یک تفریح به حساب بیاید. شما باید خود را یک «زبان‌آموز» قلمداد کنید - کسی که فراگیری زبان انگلیسی را به عنوان یکی از فعالیت‌های مورد علاقه‌اش انتخاب کرده است.

 

2- ایجاد اولین تغییر در زندگی

تصمیم برای فراگیری زبان انگلیسی نیازمند ایجاد تغییراتی در زندگی‌تان می‌باشد. به عنوان مثال تصمیم می‌گیرید که هر روز 30 دقیقه برای خواندن یک کتاب انگلیسی وقت بگذارید و بر این تصمیم پافشاری می‌کنید. ایجاد یک تغییر کوچک ولی دائمی در زندگی راحت نیست، مخصوصاً اگر فراگیری زبان «سرگرم کننده» به نظر نرسد. به هر حال، زبان‌آموزان باید به خاطر داشته باشند که اگر روزی 15 دقیقه به مطالعه انگلیسی بپردازند، نتیجه بهتری می‌گیرند تا اینکه مثلاً هر یک ماه یکبار، یک روز کامل را به این کار اختصاص دهند.

 

3- ایجاد تغییرات دیگر در زندگی

اگر چه ایجاد اولین تغییر، خود کار دشواری است، ایجـاد تغییرات بعدی نیـز سخت است. بسیاری از زبان‌آموزان اولین گام را برمی‌دارند (مثلاً مطالعه روزانه یک کتاب بـه زبان انگلیسی) و همانجا متوقف می‌شوند. آنها خود را درگیر فعالیت‌های «انگلیسی ساز» نمی‌کنند.

یک زبان‌آموز خوب مجموعه‌ای از فعالیتها (خواندن متن، تماشای برنامه‌های زبان اصلی، تمرین تلفظ و ...) را در اختیار دارد و هر کدام را بر اساس حال و هوای خود انتخاب می‌کند. یک فعالیت به خودی خود کافی نیست، زیرا اولاً شما زودتر خسته می‌شوید و ثانیاً به شما طیفی از مهارتهای زبان ارائه می‌دهد که نوعاً بسیار محدود است. به عنوان مثال خواندن متون انگلیسی نمی‌تواند تلفظ شما را تقویت کند، اگر چه می‌تواند گرامر، دایره لغت و مهارتهای نوشتاری و درک مطلب شما را تقویت کند.

فهرست افعال بی‌قاعده

در جدول زیر مهمترین و رایجترین افعال بی‌قاعده به همراه معنی آنها آورده شده است. بدیهی است تعداد افعال یاد شده بیشتر از این مقدار است، اما چون یادگیری آنها برای زبان‌آموزان چندان الزامی نیست، از ذکر آنها خودداری شده است.

مصدر

گذشته ساده

اسم مفعول

معانی اصلی

arise

arose

arisen

برخاستن، بلند شدن، رخ دادن

awake

awoke

awoken

بیدار کردن، بیدار شدن

be

was, were

been

بودن، وجود داشتن

beat

beat

beaten

زدن، شکست دادن

become

became

become

شدن، درخور بودن

begin

began

begun

آغاز کردن، آغاز شدن

bend

bent

bent

خم کردن، خم شدن

bet

bet

bet

شرط بستن

bid

bid

bid

پیشنهاد دادن

bite

bit

bitten

گاز گرفتن

blow

blew

blown

دمیدن، وزیدن

break

broke

broken

شکستن، قطع کردن

bring

brought

brought

آوردن، موجب شدن

broadcast

broadcast

broadcast

منتشر کردن، اشاعه دادن

build

built

built

ساختن، بنا کردن

burn

burned/burnt

burned/burnt

سوختن، سوزاندن

buy

bought

bought

خریدن

catch

caught

caught

گرفتن، بدست آوردن

choose

chose

chosen

انتخاب کردن، گزیدن

come

came

come

آمدن، رسیدن

cost

cost

cost

ارزیدن، ارزش داشتن

cut

cut

cut

بریدن، زدن، چیدن

deal dealt dealt معامله کردن، رفتار کردن

dig

dug

dug

کندن، حفر کردن، کاوش کردن

do

did

done

انجام دادن، (عمل) کردن

draw

drew

drawn

کشیدن، ترسیم کردن

dream

dreamed/dreamt

dreamed/dreamt

خواب دیدن، رویا دیدن

drink

drank

drunk

آشامیدن

drive

drove

driven

راندن، بردن

eat

ate

eaten

خوردن

fall

fell

fallen

افتادن، پایین آمدن

feel

felt

felt

احساس کردن، لمس کردن

fight

fought

fought

جنگ کردن، نزاع کردن

find

found

found

پیدا کردن

fly

flew

flown

پرواز کردن

forget

forgot

forgotten

فراموش کردن

forgive

forgave

forgiven

بخشیدن، عفو کردن

freeze

froze

frozen

منجمد شدن، یخ بستن

get

got

gotten

گرفتن، بدست آوردن

give

gave

given

بخشیدن، دادن (به)

go

went

gone

رفتن، رهسپار شدن

grow

grew

grown

رشد کردن، بزرگ شدن، روئیدن

hang

hung

hung

آویختن، آویزان کردن، به دار آویختن

have

had

had

داشتن

hear

heard

heard

شنیدن

hide

hid

hidden

پنهان کردن، پنهان شدن

hit

hit

hit

زدن، خوردن به

hold

held

held

نگهداشتن، گرفتن

hurt

hurt

hurt

آزردن، آسیب زدن (به)

keep

kept

kept

نگاه داشتن، محافظت کردن

know

knew

known

دانستن

lay

laid

laid

گذاشتن، نهادن، نصب کردن

lead

led

led

رهبری کردن، بردن، هدایت کردن

learn

learned/learnt

learned/learnt

آموختن، یاد گرفتن

leave

left

left

ترک کردن، واگذاردن

lend

lent

lent

وام دادن، قرض دادن

let

let

let

گذاشتن، اجازه دادن

lie

lay

lain

دراز کشیدن

lose

lost

lost

گم کردن، از دست دادن

make

made

made

درست کردن، ساختن

mean

meant

meant

معنی دادن

meet

met

met

ملاقات کردن، مواجه شدن (با)

pay

paid

paid

پرداختن، پول (چیزی را) دادن

put

put

put

گذاشتن

read /ri:d/

read /red/

read /red/

خواندن

ride

rode

ridden

سوار شدن، سواری کردن

ring

rang

rung

زنگ زدن

rise

rose

risen

برخواستن، بالا رفتن، طلوع کردن

run

ran

run

دویدن، روان شدن، گریختن

say

said

said

گفتن

see

saw

seen

دیدن

sell

sold

sold

فروختن، به فروش رفتن

send

sent

sent

فرستادن

shoot

shot

shot تیر یا گلوله زدن (به)، تیراندازی کردن

show

showed

showed/shown

نشان دادن

shut

shut

shut

بستن، بسته شدن

sing

sang

sung

(آواز) خواندن

sink

sank

sunk

غرق شدن

sit

sat

sat

نشستن، نشاندن

sleep

slept

slept

خوابیدن

speak

spoke

spoken

صحبت کردن، حرف زدن

spend

spent

spent

خرج کردن

stand

stood

stood

ایستادن، تحمل کردن

swim

swam

swum

شنا کردن

take

took

taken

گرفتن، بردن، خوردن برداشتن

teach

taught

taught

آموختن، یاد دادن

tear

tore

torn

پاره کردن، پاره شدن

tell

told

told

گفتن

think

thought

thought

فکر کردن، گمان کردن

throw

threw

thrown

پرت کردن، انداختن

understand

understood

understood

فهمیدن

wake

woke

woken

بیدار کردن، بیدار شدن

wear

wore

worn

پوشیدن، بر تن داشتن

win

won

won

پیروز شدن، بردن

write

wrote

written

نوشتن