سیدرضا هادیان فر، مترجم و مدرس زبان انگلیسی
سیدرضا هادیان فر، مترجم و مدرس زبان انگلیسی

سیدرضا هادیان فر، مترجم و مدرس زبان انگلیسی

ترجمه مکالمات دشوار فیلمهای زبان اصلی

1- he woke up on the wrong side of the bed today

1- او  امروز سر حال نیست.


 

2- I don’t want to be a burdon to you.

2- نمی خواهم باعث زحمت شما بشوم (سربار شما بشوم).


 

3- She has shouldered a heavy load because of her expensive family problems.

3- او بخاطر مشکلات سنگین خانوادگی زحمات زیادی را متحمل شده است. (بار زیادی را بر دوش کشیده است). 


4- I don’t have anything to do in return.

4-  من نمی توانم محبت شما را جبران کنم (در ازاء محبتتان کاری برایتان انجام دهم). 


5- Why do you make such a big deal out of this?

5- چرا مسئله را اینقدر بزرگش می کنی؟


6- We are dealing with a random killer.

 6- ما با قاتلی طرفیم که بدون نقشه ای مشخص دست به جنایت می زند. 


7- O. K You have got a deal.

7- باشه موافقم , قبول دارم. 


8- I have got the deal of life-time for you.

8- بهترین معامله (فرصت ) زندگیتو می خواهم بهت پیشنهاد کنم. 


9- I am flattered

9- این لطف شماست (شرمنده می فرمائید).

توضیح:

وقتی فردی از شما تعریف می کند و نکات مثبتی را به شما نسبت می دهد می توانید از این جمله استفاده کناید و از او تشکر کنید حال به دو مثال دیگر که جنبه منفی دارند توجه کنید:

He is not easily flattered.

او کسی نیست که به با تعریف و تمجید (چاپلوسی) باهاش کنار اومد

Don’t flatter me.

تعریف الکی (چاپلوسی) از من نکن.


10- they take it for granted.

آنها خیلی متوقع شدند (از کار انجام شده قدر دانی نمی کنند).

لغات:

take somebody/something for granted: to expect that someone or something will always be there when you need them and never think how important or useful they are : متوقع شدن عدم توجه و یا قدردانی از کسی یا چیزی  


11- That was unlike you.

11- آن ( مسئله مورد نظر) از شما بعید بود (آن عملتان دور از انتظار بود) 


12- I know what you are going through.

۱۲- شما را درک می کنم ( اصطلاحا: می دانم چه می کشید.


13- He was found guilty of the charge.

13- او گناهکار شناخته شد.

توضیح:

کلمة “charge ” به معنی جرم به کار رفته بدین مفهوم که او نسبت به جرمی که متهم شده بود گناهکار شناخته شد. 


14- We’ve talked a lot about it. Lest’s just drop it.

14- خیلی در این رابطه حرف زدیم بیا دیگه بس کنیم.


15- I was set up.

15- به من کلک زدند.

لغات:

set somebody up: informal to trick someone in order to achieve what you want, especially to make it appear that they have done something wrong or illegal کلک زدن گول زدن 


16- He isn’t guilty; He was framed.

16- اون گناهکار نیست براش پاپوش دوخته شده است. 


17- A: He made a complaint.

      B: Who gives a shit?

17- A: او شکایت کرده

      B: کی اهمیت میده؟

توضیح :

بجای جمله غیر رسمی و غیر ادبی عبارت B میتوان از عبارت مؤدبانه تر “Who cares  استفاده کرد. 


18- I am sure deep down your father loves you so much.

18- من یکجورائی مطمئنم که پدرت تو را خیلی دوست دارد.

لغات:

deep down: if you know or feel something deep down, you secretly know or feel it even though you do not admit it  یک جورائی از قضیه با خبر بودن  


19- You don’t have guts to hear the truyh.

19-  شهامت شنیدن حقیقت را نداری ( جیگرش را نداری) 


20- Cut the crap.

20- دست از این حرفهای الکی بر دار.(این شر و ور ها را تموم کن). 


21- You scared the shit out of me.

21- از ترس مردم. 


22- It must cost a fortune.

22- خیلی باید گران قیمت باشد. (خیلی باید ارزش داشته باشد). 


23- It’s no use trying to talk to him, his mind is made up.

23- صحبت کردن با او  دیگه فایده ای نداره اون تصمیمش را گرفته. 


24- No, I didn’t like it one bit.

24- اصلا خوشم نیامد (یک ذره هم دوست نداشتم). 


25- I am working on it, I’ll get it done.

25- دارم روش کار می کنم. دارم تمومش می کنم. 


26- This is way over my head.

26- این دیگه از عقل من خارج است (عقلم دیگه قد نمیده). 


27- Are you nuts.

27- خل شدی. 


28- I should remind you that you are under oath.

28- باید به شما یادآوری کنم که شما قسم خورده اید. 


29- You better hush.

تو بهتره ساکت باشی.

توضیح:

معمولا از طرف والدین به بچه ها با حالت اخطار گفته می شود. 


30- There was an argument and one of them blew the other away.

30- یک جر و بحثی بود و یکی از اونها او یکی را کشت (با اسلحه گرم).


31- You want to put me down in front of my friend.
31- می خواهی من را در جلوس دوستانم خراب کنی (کنف کنی).
32- We are working on the basis of "First come, First served".
۳۲- ما در اینجا بر اساس نوبت کار میکنیم( هر کس زودتر بیاید زودتر به کارش رسیدگی می شود).
33- You are overreacting.
۳۳- شما بی جهت دارید عکس العمل شدید نشان می دهید. ( بی جهت خود را ناراحت می کنید).
34- You picked on the wrong guy.
۳۴- دست روی بد کسی گذاشتی. (دست روی آدم بدی گذاشتی).
35- I am fixing to go.
۳۵- دارم آماده میشم که برم.
36- Don't bite my head off.
۳۶- کلمو نکن (نکش ما رو منظوری نداشتم).
توضیح:
این عبارت معمولا به حالت مزاح بین دوستان مطرح می شود که با این لحن او را دعوت به آرامش می کنید.

37- Put 2 and 2 together, and you can figure it out.
37- حساب دو دو تا چهار تا است دیگه خودت می تونی ازش سر در بیاری.
38- Hear me out first.
38- اول گوش کن ببین چی میگم.
39- Let's be paragmatic; 5 million means nothing on a grand scheme.
۳۹- بیا واقع بین باشیم پنج میلیون در رابطه با چنین مسئله بزرگی ارزشی نداره.
40- There is no need to get personal.
۴۰- وجهی نداره به خودت بگیری. (ناراحت بشی).
41- Don't worry we'll work it out somehow.
۴۱- نگران نباش. یک جوری حلش می کنیم.
42- His name is Jack. He's a pain in the neck.
۴۲- اسمش جکه (واقعا) مایه درد سره
43- Sorry, I didn't quite catch that.
۴۳- ببخشید دقیقا متوجه نشدم چی گفتید.
44- I'm sorry but, I have some work to catch up on.
۴۴- ببخشید باید برم به کارم برسم( کار عقب افتاده دارم باید برم انجام بدم).
لغات:
catch up on some thing: to do what needs to be done because you have not been able to do it until now به کارهای عقب افتاده رسیدن
45- A: May I make a suggestion?
      B: by all means.
۴۵- A: میتونم یک پیشنهادی کنم؟
      B: خواهش می کنم (حتما بفرمائید).
46- I'll tell you as soon as I catch my breath.
۴۶- اجازه بده نفسی تازه کنم الان بهت میگم.( به محظ اینکه نفسم سر جایش بیاد بهت میگم).
47- (He, she, it) caught my eye.
اون چشمم را گرفت. (ازش خوشم اومد).
48- I know what you are up to.
۴۸- میدونم چه کار میخواهی بکنی.
49- If you need me, I'll be chained to my desk.
۴۹- اگر کاری با من داشتی من همین جا پشت میزم هستم. (چسبیدم به میزم).
50- Excuse the mess.
۵۰- ببخشید که اینجا بهم ریخته است.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد