سیدرضا هادیان فر، مترجم  رسمی و مدرس زبان انگلیسی
سیدرضا هادیان فر، مترجم  رسمی و مدرس زبان انگلیسی

سیدرضا هادیان فر، مترجم رسمی و مدرس زبان انگلیسی

مکالمات روزمره مخصوص Lecture

 

 

1- مغولها نیشابور را به آب بستند.

1- The Mongols flooded Neishboor.


2- سویس یکی از آبادترین کشورهای جهان است.

2- Switzerland is one of the world’s most prosperous countries.


3- هیچ کشوری بدون برنامه صحیح آباد نمی شود.

3- No country will become prosperous without a corrent plan.


4- ما خرمشهر را دوباره آباد خواهیم کرد.

4- We will make Khramshahr habitable again.


5- آبادی شهر به خاطر کارخانه های متعدد آن است.

5- The city’s prosperity is due to it’s many factories.


6- سرزمین آبا و اجدادی اعراب جزیره العرب بود.

6- The ancestral home of the Arab was the Arabian Peninsula.

لغات:

Peninsula: a piece of land almost completely surrounded by water but joined to a large area of land   شبه جزیره پیشرفتگی خاک در آب


 

7- آبراه پاناما چندین آب بند دارد.

7- The Panama Canal has several locks.


8- میزان آبدهی سد کرج حدود پنج متر مکعب در ثانیه است.

8- The water yield of Karaj Dam is about five cuble meters per second.


9- معلمی یک شغل آبرومندی است.

9- Teaching is a respectable profession.      


10- این دستگاه سیب را آب می گیرد و تصفیه میکند.

10- This machine presses out the apple’s juice and strains it.

11- پس از بارندگی شدید آب دهکده را فرا گرفت.

11- After the heavy rain, water flooded the village.


12- او داستان ازدواج خود را با آب و تاب شرح داد.

12- He recounted the story of his marrtiage in detail.

لغات:

Recount: formal to tell someone a story or describe a series of events برشمردن یکایک گفتن


13- می خواهم این مجله را مشترک شوم.

13- I want to subscribe to this magazine.


14- این گلها در آب و هوای سرد عمل نمی آیند.

14- These flowers do not grow in cold climates.


15- این باغ هفته ای یکبار آبیاری می شود.

15- This garden is irrigated once a week.


16- یک بنای آپارتمانی بیست طبقه.

16- A twenty-story apartment building.


17- فقط مقدار کمی زمین برای ساختمان سازی وجود دارد.

17- There is a limited supply of land for building.


18- واحد توپخانه ضد هوائی

18- The anty aircraft battery.

لغات:

Battery: several large guns used together واحد توپخانه


19- آن معتاد همه میراث پدرش را نابود کرد. (دود کرد)

19- The addict wasted all of his  father’s inheritance.


20- بنزین از قابلیت اشتعال بالائی برخوردار است.

20- Gasoline is highly flammable.

توضیح:

کلمه petrol انگلیسی می باشد نه آمریکائی


21- او ناگهان خشمگین شد و شروع کرد به ناسزا گفتن.

21- Suddenly he become furious and started cursing.


22- شوهر او مرد آتشی مزاجی است.

22- Her husband is a hot-tempered man.


23- او آینده درخشانی دارد.

23- She has a bright future.


24- بیشتر ساختمانهای دوران صفویه آجری هستند.

24- Most of the Safavid-era buildings are of bricks.


25- بالاخره تعطیلات نوروز هم به پایان رسید.

25- Finally Norouz vacation ended too.


26- تو باید آداب اخلاقی را به جا بیاوری.

26- You should observe the rules of morality.


27- برای یک لحظه حسابی از درخواستش جا خوردم.

27- For a moment, I was completely taken aback by her request.


28- مجبور شدیم ماشین رو ول کنیم و بقیه راه را پیاده برویم.

28- We had to abandon the car and walk the rest of the way.


29- او یک پسری خشن با اخلاقی تند است.

29-Hhe is a tough boy with rather an abrasive manner.


30- پدر بزرگ این اواخر همچنان کم حواستر میشود.

30- Grandad's been getting rather absent-minded lately.


31- ما دلائل قاطعی داریم مبنی بر اینکه اون پولها را برداشته است.

31- We have absolute proofs that he took the money.


32- گیاهان مواد مغذی را از خاک جذب میکنند.

32- Plants absorb nutrients from the soil.


33- آدمی که درستکار (امین) نیست بدرد نمی خورد.

33- A person who is not honest is not good.


34- آدم نمی داند چه کار بکند.

34- One doesn’t know what to do.


35- آنها آن پلنگ آدمخوار را کشتند.

35- Thet killed that man-eating tiger.


36- آدم ربائی جرم بزرگی محسوب می شود.

36- Kidnapping is a serious/grate crime.


37- مصائب زندگی کم کم او را آدم کرده است.

37- The hardship of life have gradually made a man out of him.


38- آدمکشی بدترین نوع جنایت است.

38- Murder is the worst kind of crime.


39- آذربایجان گهواره تمدن ایران است.

39- Azarbaijan is the cradle of the Iranian civilization.


40- او گهواره را تکان داد تا بچه را ساکت کند.

40- She rocked the cradle to quieten the child.


41- ما برای چهار ماه آذوقه داریم.

41- We have food supplies for four months.


42- به خاطر ورود او خیابانها را آذین بستند.

42- Because of his arrival they decorated the street.


43- دو نفر عروس را آرایش کردند و به تالار بردند.

43- Two women put makeup on the bride and took her to the hall.


44- او یک جوان آراسته و مودب است.

44- He is a well-dressed and a polite youth.


45- من همیشه از سخنان آرامش بخش مادرم بهره برده ام.

45- I always take advantage of my mother’s smoothig words.


46- آرام بنشین تا گوش تو را معاینه کنم.

46- Sit still so that I can exmine your ear.


47- صدای یک انفجار آرامش محله را بهم زد.

47- The sound of an explosion disturbed the quiet of the neighborhood.


48- مردم باید در صلح و آرامش زندگی کنند.

48- People need to live in peace and tranquility.


49- از موقعی که زنش مرده یک دقیقه هم آرامش نداشته است.

49- He hasn’t had a moment of peace since his wife died.


50- علی رغم متلکهای آنها او آرامش خود را حفظ کرد.

50- Despite their taunts, she kept her composure.


51- کارگران اعتصابی ادعا می کردند که آرامش طلب هستند.

51- The striking workers were claiming that they were non-violent.


52- به آرامی دست به شانه ام زد.

52- He touched my shoulder gently.


53- ناپلئون قشون خود را به شکل نعل اسب آرایش داد.

53- Napeleon arrayed his army in a horseshoe design.


54- در بهشت همه آرزوهای تو برآورده خواهد شد.

54- In paradise all your wishes will be fulfilled.


55- او هنوز آروزی رفتن به پاریس را دارد.

55- She is still longing to go to Paris.


56- یکی از آرمانهای ما آزادی مطبوعات است.

56- One of our goals is freedom of the press.


57- بچه بطری شیر خود را تمام کرد و شروع کرد به آروغ زدن.

57- The baby finished her milk bottle and started burping.


58- عامل اکثر بدبختی های انسان حرص و آز است.

58- Greed is the cause of most of the mandkind’s misfortunes.


59- اقتصاد بازار آزاد کشور را رونق داد.

59- Free-market economy made the country flourish.


60- همه انسانها آزاد و برابر خلق شده اند.

60- All humans are created free and equal.


61- سربازان ما او را از اسارت در آوردند.

61- Our soldiers freed him from captivity.


62- او معتقد است که آزادی حتی از عدالت هم بهتر است.

62- He believes that liberty is even more important than justice.


63- ما خواستار آزادی زندانیان سیاسی هستیم.

63- We demand the release of political prisoners.


64- آزادیخواهان الجزایری هفت سال با فرانسویان جنگیدند.

64- Algerian freedom fighters fought against the French for seven years.


65- صدای بلندگوهای آن کلیسا بسیار آزاد دهنده بود.

65- The noise of that church’s loudspeaker was very annoying.


66- او نسبت به تو خیلی عصبانی بود ولی ما سعی کردیم که آزردگی او را برطرف کنیم.

66- He was very angry at you, but we tried to placate him.

لغات:

Placate: formal to make someone stop feeling angry.  آرام کردن تسکین دادن


67- آزردگی پوستی بر اثر آفتاب خوردن زیاد.

67- Irritation as a result of overexposure to the sun.


68- شوخی های رکیک جواد به قدری آن خانمها را رنجاند که جلسه را ترک کردند.

68- Javad’s dirty jokes offended those ladies so much that they left the meeting.


69- انتقادات من او را آزرده کرد.

69- My criticism hurt his feelings.


70- از اینکه دوباره از او پول بخواهم خجالت می کشم.

70- I am embarrassed to ask him for money again.


71-  باید این حقیقت را قبول کنی که اکثر مشکلاتت بخواطر حسادت است.

71- You need to accept the fact that most of your problems are caused by jealousy.


72- بنا به نظریه پلیس حمله کنندگان او را با وسیله نوک تیز مورد ضرب و جهم قرار دادند.

72- According to the police, his attackers beat him with a sharp instrument.


73- حقوی که به تو داده می شود به مقدار کاری است که انجام می دهی.

73- You will be paid according to the amount of work you do.


74- زمانی که دسته سربازان یاغی رسید روستا تقریبا خال از سکنه شده بود.

74- By the time the rebel troops arrived, the village had already been abandoned.


75- توی لیست اسم او قبل از اسم من بود (او رتبه بالاتری کسب کرده بود).

75- Her name comes above mine on the list.


76- در زمستان دمای هوا به ندرت از صفر درجه می گذرد.

76- Temperatures rarely rise above zero in winter.


77- وقتی پدر ناگهان وارد اتاق شد صحبت ما سریعا خاتمه یافت.(فورا حرفمان را تمام کردیم).

77- Our conversation came to an abrupt end when father burst into the room.


78- اصلا برایم قابل قبول نیست که شاید او از اعتمادی که بهش داشتم سوء استفاده کند.

78- I never expected that he would abuse the trust I placed in him.


79- سرعتم را زیاد کردم تا از اتوبوس سبقت بگیرم.

79- I accelerated to overtake the bus.


80- امسال ظاهرا تورم افزایش خواهد یافت.

80- Inflation is likely to accelerate this year.


81- من تمام مسئولیت شکست این طرح را به عهده خواهم گرفت.

81- I accept full responsibility for the failure of the plan.


82- آیا دوست دارید شما را تا اتاقتان همراهی کنم؟

82- Would you like me to accompany you to your room?


83- مدارکی که او به دادگاه ارائه کرد کاملا صحیح نبود.

83- The evidence she gave to the court was not exactly accurate.


84-  چندین روز آزگار (متوالی) دنبال خونه بودم.

84- I was looking for a house for several consecutive days.


85- میزان سواد انگلیسی کارمندان جدید را آزمودیم.

85- We tasted`the new employees on the extent of their knowledge of English.


86- آسانی پرسشهای امتحانی ما را خوشحال کرد.

86- The easiness of the exam questions pleased us.


87- دنیا در آستانه جنگ جدیدی قرار دارد.

87- The world is on the threshold of a new war.


88- آستر پالتوی من ابریشمی است.

The lining of my coat is silken.


89- یک پیراهن آستین کوتاه.

89- A short-sleeved dress.


90- دماوند سپید سر به آسمان افراشته است.

90- The white Damavand rises high in the sky.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد