![]() |
![]() | |
1- مغولها نیشابور را به آب بستند. 1- The Mongols flooded Neishboor.
2- سویس یکی از آبادترین کشورهای جهان است. 2- Switzerland is one of the world’s most prosperous countries.
3- هیچ کشوری بدون برنامه صحیح آباد نمی شود. 3- No country will become prosperous without a corrent plan.
4- ما خرمشهر را دوباره آباد خواهیم کرد. 4- We will make Khramshahr habitable again.
5- آبادی شهر به خاطر کارخانه های متعدد آن است. 5- The city’s prosperity is due to it’s many factories.
6- سرزمین آبا و اجدادی اعراب جزیره العرب بود. 6- The ancestral home of the Arab was the Arabian Peninsula. لغات: Peninsula: a piece of land almost completely surrounded by water but joined to a large area of land شبه جزیره – پیشرفتگی خاک در آب 7- آبراه پاناما چندین آب بند دارد. 7- The Panama Canal has several locks.
8- میزان آبدهی سد کرج حدود پنج متر مکعب در ثانیه است. 8- The water yield of Karaj Dam is about five cuble meters per second.
9- معلمی یک شغل آبرومندی است. 9- Teaching is a respectable profession.
10- این دستگاه سیب را آب می گیرد و تصفیه میکند. 10- This machine presses out the apple’s juice and strains it. 11- پس از بارندگی شدید آب دهکده را فرا گرفت. 11- After the heavy rain, water flooded the village.
12- او داستان ازدواج خود را با آب و تاب شرح داد. 12- He recounted the story of his marrtiage in detail. لغات: Recount: formal to tell someone a story or describe a series of events برشمردن یکایک گفتن
13- می خواهم این مجله را مشترک شوم. 13- I want to subscribe to this magazine.
14- این گلها در آب و هوای سرد عمل نمی آیند. 14- These flowers do not grow in cold climates.
15- این باغ هفته ای یکبار آبیاری می شود. 15- This garden is irrigated once a week.
16- یک بنای آپارتمانی بیست طبقه. 16- A twenty-story apartment building.
17- فقط مقدار کمی زمین برای ساختمان سازی وجود دارد. 17- There is a limited supply of land for building.
18- واحد توپخانه ضد هوائی 18- The anty aircraft battery. لغات: Battery: several large guns used together واحد توپخانه
19- آن معتاد همه میراث پدرش را نابود کرد. (دود کرد) 19- The addict wasted all of his father’s inheritance.
20- بنزین از قابلیت اشتعال بالائی برخوردار است. 20- Gasoline is highly flammable. توضیح: کلمه petrol انگلیسی می باشد نه آمریکائی
21- او ناگهان خشمگین شد و شروع کرد به ناسزا گفتن. 21- Suddenly he become furious and started cursing.
22- شوهر او مرد آتشی مزاجی است. 22- Her husband is a hot-tempered man.
23- او آینده درخشانی دارد. 23- She has a bright future.
24- بیشتر ساختمانهای دوران صفویه آجری هستند. 24- Most of the Safavid-era buildings are of bricks.
25- بالاخره تعطیلات نوروز هم به پایان رسید. 25- Finally Norouz vacation ended too.
26- تو باید آداب اخلاقی را به جا بیاوری. 26- You should observe the rules of morality.
27- برای یک لحظه حسابی از درخواستش جا خوردم. 27- For a moment, I was completely taken aback by her request.
28- مجبور شدیم ماشین رو ول کنیم و بقیه راه را پیاده برویم. 28- We had to abandon the car and walk the rest of the way.
29- او یک پسری خشن با اخلاقی تند است. 29-Hhe is a tough boy with rather an abrasive manner.
30- پدر بزرگ این اواخر همچنان کم حواستر میشود. 30- Grandad's been getting rather absent-minded lately.
31- ما دلائل قاطعی داریم مبنی بر اینکه اون پولها را برداشته است. 31- We have absolute proofs that he took the money.
32- گیاهان مواد مغذی را از خاک جذب میکنند. 32- Plants absorb nutrients from the soil.
33- آدمی که درستکار (امین) نیست بدرد نمی خورد. 33- A person who is not honest is not good.
34- آدم نمی داند چه کار بکند. 34- One doesn’t know what to do.
35- آنها آن پلنگ آدمخوار را کشتند. 35- Thet killed that man-eating tiger.
36- آدم ربائی جرم بزرگی محسوب می شود. 36- Kidnapping is a serious/grate crime.
37- مصائب زندگی کم کم او را آدم کرده است. 37- The hardship of life have gradually made a man out of him.
38- آدمکشی بدترین نوع جنایت است. 38- Murder is the worst kind of crime.
39- آذربایجان گهواره تمدن ایران است. 39- Azarbaijan is the cradle of the Iranian civilization.
40- او گهواره را تکان داد تا بچه را ساکت کند. 40- She rocked the cradle to quieten the child.
41- ما برای چهار ماه آذوقه داریم. 41- We have food supplies for four months.
42- به خاطر ورود او خیابانها را آذین بستند. 42- Because of his arrival they decorated the street.
43- دو نفر عروس را آرایش کردند و به تالار بردند. 43- Two women put makeup on the bride and took her to the hall.
44- او یک جوان آراسته و مودب است. 44- He is a well-dressed and a polite youth.
45- من همیشه از سخنان آرامش بخش مادرم بهره برده ام. 45- I always take advantage of my mother’s smoothig words.
46- آرام بنشین تا گوش تو را معاینه کنم. 46- Sit still so that I can exmine your ear.
47- صدای یک انفجار آرامش محله را بهم زد. 47- The sound of an explosion disturbed the quiet of the neighborhood.
48- مردم باید در صلح و آرامش زندگی کنند. 48- People need to live in peace and tranquility.
49- از موقعی که زنش مرده یک دقیقه هم آرامش نداشته است. 49- He hasn’t had a moment of peace since his wife died.
50- علی رغم متلکهای آنها او آرامش خود را حفظ کرد. 50- Despite their taunts, she kept her composure.
51- کارگران اعتصابی ادعا می کردند که آرامش طلب هستند. 51- The striking workers were claiming that they were non-violent.
52- به آرامی دست به شانه ام زد. 52- He touched my shoulder gently.
53- ناپلئون قشون خود را به شکل نعل اسب آرایش داد. 53- Napeleon arrayed his army in a horseshoe design.
54- در بهشت همه آرزوهای تو برآورده خواهد شد. 54- In paradise all your wishes will be fulfilled.
55- او هنوز آروزی رفتن به پاریس را دارد. 55- She is still longing to go to Paris.
56- یکی از آرمانهای ما آزادی مطبوعات است. 56- One of our goals is freedom of the press.
57- بچه بطری شیر خود را تمام کرد و شروع کرد به آروغ زدن. 57- The baby finished her milk bottle and started burping.
58- عامل اکثر بدبختی های انسان حرص و آز است. 58- Greed is the cause of most of the mandkind’s misfortunes.
59- اقتصاد بازار آزاد کشور را رونق داد. 59- Free-market economy made the country flourish.
60- همه انسانها آزاد و برابر خلق شده اند. 60- All humans are created free and equal.
61- سربازان ما او را از اسارت در آوردند. 61- Our soldiers freed him from captivity.
62- او معتقد است که آزادی حتی از عدالت هم بهتر است. 62- He believes that liberty is even more important than justice.
63- ما خواستار آزادی زندانیان سیاسی هستیم. 63- We demand the release of political prisoners.
64- آزادیخواهان الجزایری هفت سال با فرانسویان جنگیدند. 64- Algerian freedom fighters fought against the French for seven years.
65- صدای بلندگوهای آن کلیسا بسیار آزاد دهنده بود. 65- The noise of that church’s loudspeaker was very annoying.
66- او نسبت به تو خیلی عصبانی بود ولی ما سعی کردیم که آزردگی او را برطرف کنیم. 66- He was very angry at you, but we tried to placate him. لغات: Placate: formal to make someone stop feeling angry. آرام کردن تسکین دادن
67- آزردگی پوستی بر اثر آفتاب خوردن زیاد. 67- Irritation as a result of overexposure to the sun.
68- شوخی های رکیک جواد به قدری آن خانمها را رنجاند که جلسه را ترک کردند. 68- Javad’s dirty jokes offended those ladies so much that they left the meeting.
69- انتقادات من او را آزرده کرد. 69- My criticism hurt his feelings.
70- از اینکه دوباره از او پول بخواهم خجالت می کشم. 70- I am embarrassed to ask him for money again.
71- باید این حقیقت را قبول کنی که اکثر مشکلاتت بخواطر حسادت است. 71- You need to accept the fact that most of your problems are caused by jealousy.
72- بنا به نظریه پلیس حمله کنندگان او را با وسیله نوک تیز مورد ضرب و جهم قرار دادند. 72- According to the police, his attackers beat him with a sharp instrument.
73- حقوی که به تو داده می شود به مقدار کاری است که انجام می دهی. 73- You will be paid according to the amount of work you do.
74- زمانی که دسته سربازان یاغی رسید روستا تقریبا خال از سکنه شده بود. 74- By the time the rebel troops arrived, the village had already been abandoned.
75- توی لیست اسم او قبل از اسم من بود (او رتبه بالاتری کسب کرده بود). 75- Her name comes above mine on the list.
76- در زمستان دمای هوا به ندرت از صفر درجه می گذرد. 76- Temperatures rarely rise above zero in winter.
77- وقتی پدر ناگهان وارد اتاق شد صحبت ما سریعا خاتمه یافت.(فورا حرفمان را تمام کردیم). 77- Our conversation came to an abrupt end when father burst into the room.
78- اصلا برایم قابل قبول نیست که شاید او از اعتمادی که بهش داشتم سوء استفاده کند. 78- I never expected that he would abuse the trust I placed in him.
79- سرعتم را زیاد کردم تا از اتوبوس سبقت بگیرم. 79- I accelerated to overtake the bus.
80- امسال ظاهرا تورم افزایش خواهد یافت. 80- Inflation is likely to accelerate this year.
81- من تمام مسئولیت شکست این طرح را به عهده خواهم گرفت. 81- I accept full responsibility for the failure of the plan.
82- آیا دوست دارید شما را تا اتاقتان همراهی کنم؟ 82- Would you like me to accompany you to your room?
83- مدارکی که او به دادگاه ارائه کرد کاملا صحیح نبود. 83- The evidence she gave to the court was not exactly accurate.
84- چندین روز آزگار (متوالی) دنبال خونه بودم. 84- I was looking for a house for several consecutive days.
85- میزان سواد انگلیسی کارمندان جدید را آزمودیم. 85- We tasted`the new employees on the extent of their knowledge of English.
86- آسانی پرسشهای امتحانی ما را خوشحال کرد. 86- The easiness of the exam questions pleased us.
87- دنیا در آستانه جنگ جدیدی قرار دارد. 87- The world is on the threshold of a new war.
88- آستر پالتوی من ابریشمی است. The lining of my coat is silken.
89- یک پیراهن آستین کوتاه. 89- A short-sleeved dress.
90- دماوند سپید سر به آسمان افراشته است. 90- The white Damavand rises high in the sky. |